بررسي علل نفوذ داعش در آسياي مركزي و پيامدهاي احتمالي آن

Investigate the causes of Islamic influence in Central Asia and its possible consequences

با گذشت دو سال از ظهور گروه موسوم به داعش، اين گروه به سمت آسياي مركزي روي آورده است. با هدف قرار دادن آسياي مركزي توسط اين گروه، سوالاتي در نزد تحليل گران به وجود آمده است. اين نوشتار نيز در پي پاسخ به اين سوال است كه چه عواملي موجب ظهور و نفوذ داعش در آسياي مركزي و جذب عده اي از اين منطقه به اين گروه شده است؟ به عبارت ديگر بستر ها، زمينه ها و علل نفوذ داعش در آسياي مركزي چيست؟ فرضيه اين نوشتار بر آن است كه وجود عوامل و بستر هايي در آسياي مركزي نظير فقر، عدم توسعه يافتگي، بي ثباتي سياسي و اقتصادي، وجود افراط گرايي اسلامي در ميان برخي از مسلمانان اين منطقه از يك سو، و وجود منابع معدني غني در اين منطقه، وجود دو كشور مسلمان بنيادگرا(پاكستان و افغانستان) در همسايگي كشورهاي اين منطقه، نزديكي كشور روسيه به اين منطقه، حضور مسلمانان غرب چين (در استان سين كيانگ) در نزديكي و همسايگي كشورهاي منطقه آسياي مركزي و از همه مهمتر استراتژي داعش در بين المللي كردن خود موجب شده است تا اين منطقه مورد توجه اين گروه تروريستي-تكفيري قرار گيرد و اين گروه بتواند در اين منطقه نفوذ كند و در اين منطقه يارگيري كند.

Two years after the creation ISIS, the group moved towards Central Asia. This advancement raised many questions and worried analysts. This paper tries to answer the question that: What are the causes for the advancement of ISIS in Central Asia? The hypothesis of this paper is that some regional factors such as poverty, underdevelopment, political and economic instability, spread of extremism among some Muslims, rich mineral resources of this area, the two fundamentalist Muslim communities (Pakistan and Afghanistan) as the neighboring countries, Russian influence, the presence of Muslims in the West China (Xinjiang province) and most importantly ISIS strategy for Internationalization led to the advancement of this group in the region.