نگرش نسبت به فناوري داده ها به عنوان پيش بيني كننده يادگيري خود تنظيمي در مدارس هوشمند

هدف اصلي اين پژوهش، بررسي رابطه بين راهبردهاي يادگيري خودتنظيمي(راهبردهاي شناختي، فراشناختي و مديريت منابع) و نگرش نسبت به فناوري داده‌ها (نگرش نسبت به اينترنت) به عنوان پيش بيني كننده‌ يادگيري خود تنظيمي در مدارس هوشمند بود. روش پژوهش از نوع توصيفي همبستگي مي‌باشد. جامعه آماري اين پژوهش شامل 1710 نفر از دانش آموزان دختر پايه چهارم تا ششم ابتدايي مدارس هوشمند (دولتي و غير دولتي) شهر بابل در سال تحصيلي 93-92 بودند كه تعداد 305 نفر از آنان با روش نمونه گيري طبقه‌اي تصادفي انتخاب گرديدند. پاسخگويان، پرسش‌نامه راهبردهاي يادگيري خودتنظيمي و پرسش‌نامه نگرش نسبت به اينترنت را تكميل كردند. داده‌هاي بدست آمده با مدل تحليل رگرسيون خطي چندگانه به روش همزمان تحليل شدند. يافته‌ها‌ي پژوهش نشان داد كه از بين مؤلفه‌هاي نگرش نسبت به اينترنت تنها دو مؤلفه لذت بردن از كار با اينترنت و اضطراب اينترنت، استفاده از راهبردهاي شناختي به وسيله دانش‌آموزان را به گونه معنادار پيش بيني مي‌كند كه مؤلفه اضطراب اينترنت رابطه معكوس با استفاده از راهبردهاي شناختي داشت. هم چنين، نگرش نسبت به اينترنت و چهار مؤلفه‌ آن (لذت بردن از كار با اينترنت، مفيد دانستن اينترنت، اضطراب اينترنت، احساس خود كارآمدي در استفاده از اينترنت)، به گونه معناداري استفاده از راهبردهاي فراشناختي و مديريت منابع را در مدارس هوشمند پيش‌بيني كردند. با توجه به نتايج بدست آمده، از بين اين مؤلفه‌ها، مؤلفه مفيد دانستن اينترنت، بيش‌ترين تأثير بر استفاده از راهبردهاي فراشناختي خود تنظيمي و مؤلفه اضطراب اينترنت رابطه معكوس با استفاده از راهبردهاي فراشناختي داشتند. اين پژوهش نتايج آموزشي مهمي را براي معلمان، برنامه ريزان آموزش و پرورش و مسئولان آموزشي دارد تا محيط يادگيري را ايجاد و تقويت كنند كه از يادگيري خود تنظيمي حمايت كند.