عنوان مقاله :
اثربخشي مداخله مبتني بر رويكرد تحليل وجودي- معنويت بر كيفيت و معناي زندگي بيماران مبتلا به مولتيپلاسكلروزيس (MS)
عنوان به زبان ديگر :
Effectiveness of Existential Based Spiritual Intervention on Quality of Life and Life Meaning in Patients with Multiple Sclerosis
پديد آورندگان :
عبدخدايي، زهرا دانشگاه شهيد بهشتي - پژوهشكده خانواده، تهران،ايران , شهيدي، شهريار دانشگاه شهيد بهشتي - دانشكده علوم تربيتي و روانشناسي - گروه روان شناسي باليني و سلامت، تهران، ايران , مظاهري، محمدعلي دانشگاه شهيد بهشتي - دانشكده علوم تربيتي و روانشناسي - گروه روان شناسي باليني و سلامت، تهران، ايران , پناغي، ليلي دانشگاه شهيد بهشتي - دانشكده علوم تربيتي و روانشناسي - گروه روان شناسي باليني و سلامت، تهران، ايران , نجاتي، وحيد دانشگاه شهيد بهشتي - دانشكده علوم تربيتي و روانشناسي - گروه روان شناسي باليني و سلامت، تهران، ايران
كليدواژه :
مولتيپلاسكلروزيس , مداخله , تحليل وجودي , معنويت , پژوهش تك شركتكننده
چكيده فارسي :
مقدمه: مطالعه حاضر با هدف بررسي اثربخشي مداخله مبتني بر رويكردهاي تحليل وجودي و معنويت بر كيفيت و معناي زندگي مبتلايان به اماس صورت پذيرفت. روش: پژوهش به روش تك شركتكننده و طرح آزمايشي خط مبنا چندگانه، انجام شد. 5 نفر بهصورت نمونهگيري هدفمند در دسترس انتخاب و مورد مداخله قرار گرفتند. مداخله در 12 مبحث، هفتهاي دو جلسه يكساعته برگزار شد. جهت بررسي فرآيند و مكانيسم تغييرات از مقياسهاي معناي زندگي و كيفيت زندگي در مبتلايان به اماس استفاده شد. بعد از به دست آوردن نمرات خط مبنا در مرحله پيشآزمون، شركتكنندگان طي شش مرحله در فرآيند مداخله و دو مرحله پيگيري به مقياسها پاسخ دادند. دادهها به روش ترسيم ديداري، شاخص تغيير پايا (RCI)و فرمول درصد بهبودي تحليل شدند. يافتهها: درصد بهبودي در دو مقياس در سه مرحله و براي 5 شركتكننده محاسبه شد. ميانگين درصد بهبودي در مرحله مداخله براي معنايابي زندگي 114/32% و براي كيفيت زندگي 79/14% به دست آمدو در مرحله پيگيري براي معنايابي زندگي 185/5% و براي كيفيت زندگي برابر با 123/28% برآورد شده است. مداخله بر كيفيت و معناي زندگي مبتلايان تأثير مثبت و پايداري داشته، اما خرده مقياسها با مكانيسم متفاوتي تغيير كردهاند. نتيجهگيري: مداخله مبتني بر تحليل وجودي و معنويت با تأثيرگذاري بر سطوح مختلف معناي زندگي، كيفيت زندگي مبتلايان را در دو سطح جسمي و رواني ارتقا بخشيده است؛ بنابراين در مداخلات روانشناختي براي مبتلايان به اماس ميتوان از اين رويكرد سود جست.
چكيده لاتين :
Objective: This study aimed to investigate the effectiveness of existential based spiritual intervention on quality of life and life meaning in patients with multiple sclerosis (MS). Method: Qualitative single case method with multiple baseline was applied. 5 patients were selected through purposive convenience sampling and were interviewed. Intervention was developed in 12 topics and applied weekly in two one-hour sessions. The process and mechanisms of changes were evaluated using the quality of life and life meaning scales. After obtaining of baseline in pretest stage, the participants were evaluated during six stages treatment process and two stages follow-up. The data were analyzed via visuals inspection, reliable change index (RCI) and improvement percentage strategies. Findings: The percentage of improvement was calculated in two scales and at three stages for five participants. The average improvement rate in the intervention stage was 114.32% for the Meaning-in-Life and 79.4% for Quality of Life, and in the follow-up stage it was obtained 185.5% for the Meaning-in-Life and 123.28% for Quality of Life. Intervention has positive and stable effect on Quality and Meaning of Life, but the subscales changed in different manner. Conclusion: Existential based spiritual intervention, which had affections on different level in meaning life, enhanced the patients’ quality of life in physical and psychological level. So this psychological intervention will be useful for MS patients.
عنوان نشريه :
سلامت و روانشناسي