ارزيابي ساختار فضايي شهر و ارتباط آن با رضايتمندي سكونتي مطالعه موردي: منطقه 17 شهرتهران

(Evaluation of urban spatial structure and its relationship with residential satisfaction (Case Study: District 17 in Tehran

امروزه پويايي و سرزندگي هر شهري رابطه مستقيمي با نحوۀ ساختاريابي عناصر فضايي آن شهر دارد. يكي از مهم‌ترين ابعاد تعييين كننده مطلوبيت ساختار فضايي شهر، آگاهي از ميزان رضايت‌مندي سكونتي شهروندان مي‌باشد. پژوهش حاضر كه از نظر هدف كاربردي است؛ با روش توصيفي- تحليلي و با بهره‌گيري از منابع كتابخانه‌اي و روش پيمايشي به ارزيابي رابطه ساختار فضايي منطقه 17 تهران با رضايت‌مندي ساكنان آن پرداخته است. جامعه آماري پژوهش، شهروندان داراي بيش از 3 سال سابقه سكونت در منطقه بودند كه 332 نفر از آنها به شيوه نمونه‌گيري تصادفي طبقه‌اي انتخاب گرديد. يافته‌هاي تحقيق حاكي از آن است كه متغيّرهاي تبيين كننده «كيفيت شبكه حمل و نقل معابر» و متغيّرهاي «كيفيت تسهيلات شهري» در منطقه، ناكارآمد بوده و بافت شهري نيز به علت فرسودگي، ازدحام جمعيت، تراكم بيش از حد ساختمان‌ها و عدم فضاهاي باز بين آن‌ها به شدت كيفيت سكونتي منطقه را كاهش داده است. به طوري كه همبستگي مثبتي بين رضايت‌مندي سكونتي با كيفيت شبكه حمل و نقل و تسهيلات شهري و همبستگي معكوس بين رضايت‌مندي با ويژگي‌هاي بافت شهري مشاهده گرديد. از مهم‌ترين علل نارضايتي سكونتي مي‌توان به مشكلات رواني و امنيتي ناشي از ازدحام جمعيت و ناكارآمدي شبكۀ حمل و نقل در اين منطقه اشاره كرد. نتايج تحقيق نشان مي‌دهند كه كيفيت ساختار شهري رابطه مستقيمي با ميزان رضايت‌مندي سكونتي دارد.

Nowadays, dynamism and Liveliness of each city is directly related to the construction of urban space elements. One of the most decisive aspects of utility of city’s spatial structure is awareness of citizens' residential satisfaction. This study which is practical in terms of purpose; was evaluated the relationship between the spatial structure of district 17 in Tehran and satisfaction of its inhabitants by descriptive-analytical method and by utilizing library resources and survey method. The study population included citizens which have experience of living more than 3 years in this region and 322 of them were selected through stratified random sampling method. The results showed that the explanatory variables of "transport and road network quality" and " urban facilities quality" are ineffective and also urban texture is reduced quality of life and living in the region due to exhaustion, accumulation of population, too density of buildings and lack of open spaces between them. So that, positive correlation between residential satisfaction and quality of transportation networks as well as between residential satisfaction and urban facilities was observed. The main causes of this dissatisfaction can be pointed to psychological and security problems caused by overcrowding and inefficiency of the transportation network in this area can be mentioned. The results of the research show there was an inverse correlation between residential satisfaction and the features of the urban texture.