بررسي و مقايسه سفر با روح در كتاب سرخ يونگ و معارف بهاء ولد

كتاب سرخ اثري غير‌متعارف از كارل گوستاو يونگ است كه نوادگان او اخيراً اجازۀ انتشارش را داده‌اند. يونگ در اين كتاب با زباني نمادين، به شرح تحولات روحي يا پيگيري «تصاوير دروني» خويش و تلاش براي يافتن روح فراموش‌شدۀ خويشتن مي‌پردازد. معارف نيز تنها اثر به‌ جاي مانده از بهاء ولد است كه در آن مكاشفات روحي خود را بي‌پروا بيان كرده است. اين پژوهش با روش توصيفي ـ تحليلي، سفر با روح را در دو اثر مزبور بررسي مي‌كند؛ بدين ترتيب كه به شرح چگونگي سفر با روح و مقايسۀ روح يونگ، «روح اعماق» و «روح زمانه» در كتاب سرخ، با روح بهاء ولد، الله، عقل و نفس در معارف و تحليل آن‌ها پرداخته مي‌شود و در پايان نتايج حاصل از اين سفر ذكر مي‌گردد. هدف از تحقيق بيان وجوه تشابه و تمايز ديدگاه يك عارف و يك روان‌شناس است. نتايج پژوهش نشان مي‌دهد كه يونگ علاوه بر روح خويش از روح اعماق سخن مي‌گويد كه راهنما و رهانندۀ او از اسارت روح زمانه است، اما بهاء ولد از انواع روح چيزي نمي‌گويد و تنها هدايتگر او، الله است. در پايان سفر، پس از قتل قهرمان درون (نفس) به دست يونگ، خورشيد اعماق در اندرونش طلوع مي‌كند. در معارف نيز بهاء ولد نفس را مي‌كشد و روح او منور به انوار الهي مي‌شود.

this article has no abstract