انتخاب سهام برتر با بكارگيري استراتژي كانسليم و كاربرد ابر ايچيموكو در تشخيص زمان ورود و خروج به اين سهام

فاقد عنوان لاتين

نسبت قيمت به درآمد به نرخ رشد به عنوان يكي از مهمترين شاخص انتخاب سهام براي سرمايه‌گذار گارپ (روشي تركيبي از سرمايه‌گذاري ‌ارزشي ‌و ‌رشدي)، محسوب مي‌شود. اين نسبت‌، تعادل و توازن بين پتانسيل رشد يك سهم و قيمت آن را ارزيابي مي‌كند. در بخش اول اين پژوهش ارتباط بين اين نسبت به عنوان فاكتوري بنيادي كه در ساختار آن نرخ رشد سود سهام به عنوان يك عامل اساسي لحاظ شده‌است با استراتژي كانسليم‌ به عنوان استراتژي تركيبي از مدل بنيادي (با تفكر سرمايه‌گذاري ‌رشدي‌ و ‌كيفي) ‌و مدل تكنيكي، ارزيابي شده‌است. نمونه مورد مطالعه كليه صنايع توليد‌كننده مواد پايه (صنايع شيميايي، فلزات اساسي، كاني‌هاي فلزي) در بورس و فرابورس تهران در بازه زماني (1396-1392) است كه به روش همبستگي مبتني بر تحليل رگرسيون چند متغيره مبتني بر داده‌هاي پانل و مقطعي صورت گرفته‌است. متغيرهاي توضيحي اين پژوهش عبارتند از رشد سود فصلي، متوسط رشد سود پنج‌ساله، نسبت بازده حقوق صاحبان سهام، نسبت بازده دارايي، قيمت بالاي جديد، درصد سهام شناور، ضريب بتا، تعداد روزهاي خريد حقوقي با حجم حداقل 70%. نتايج آزمون بر اساس متغيرهاي ذكر شده معرف ارتباط مستقيم و معني‌دار در سطح 5% بين رشد سود فصلي، افزايش بازده دارايي و قيمت بالاي جديد با نسبت قيمت به درآمد به نرخ رشد است. در بخش دوم اين پژوهش، سهام برتر بر اساس استراتژي كانسليم گزينش و انتخاب شد و سپس زمان مناسب براي ورود و خروج به اين سهام بر اساس سيستم معاملاتي ابر ايچيموكو مشخص شده‌است و در نهايت با استفاده از ضريب پيرسون، ارتباط بين قيمت سهام در زمان تشخيص، با بازده سهام تعيين گرديد. نتيجه اين بررسي معرف رابطه كامل و معكوس بين قيمت سهام در زمان ورود با بازده سهام است.