عنوان مقاله :
بررسي و تحليل تراژدي سياوش بر مبناي نظريۀ «ميتوس تراژدي» فراي
پديد آورندگان :
معارف وند ، معصومه دانشگاه قم , فولادي ، محمد دانشگاه قم - گروه زبان و ادبيّات فارسي
كليدواژه :
نورتروپ فراي , ميتوس , تراژدي , شاهنامه , سياوش
چكيده فارسي :
شاهنامه فردوسي از آثار ادب كلاسيك ايران است كه بسياري از داستانهاي آن از منظر يك اثر تراژيك قابل بررسي است. سوگ سياوش به عنوان روايتي كهن با هستۀ تراژيك، از جملۀ اين داستانهاست. در اين پژوهش، داستان سياوش بر اساس نظريۀ «ميتوس تراژدي» نورتروپ فراي، منتقد كانادايي بررسي شدهاست. بر مبناي اين نظريه، كه اصولي جهانشمول را در بررسي آثار تراژيك ارائه ميدهد، داستان سياوش از مؤلفههايي همچون: «ناهمخواني عشق و ساختار اجتماعي»، «سلطۀ بيقيد و شرط تقدير» و همچنين مراحل ششگانهاي برخوردار است كه آن را در رديف يكي از زيباترين تراژديهاي جهان قرار ميدهد. فراي در نظريـۀ خود به شخصيّت ضدقهرمان نميپردازد؛ اين سير وقايع، جبر زمانه و خواست خدايان است كه دوستيها را به دشمني بدل ميسازد. در داستان سياوش نيز سلطه تقدير و بازي زمانه، افراسياب را نادانسته و بيسبب در برابر داماد و دختر خويش قرار ميدهد و هر دو طرف بيآنكه بخواهند به مصاف هم ميروند. از ديگر مؤلفههاي تراژدي، «اجتناب ناپذيري فاجعۀ نهايي» است كه در سوگ سياوش، به بهترين نحو به مخاطب القا ميگردد. برقراري ثبات و آرامش پاياني و همچنين جهانبيني تقدير مدار حاكم بر داستان به آفرينش نوعي تسلاي متافيزيكي ميانجامد كه لازمۀ بخش پاياني يك اثر تراژيك است.