عنوان مقاله :
انعكاس جنس دوم در صدا و تصوير قهرمانهاي آثار داستاني نويسندگان زن
پديد آورندگان :
مهرآقا ، سودابه دانشگاه قم , موحدي ، محمدرضا دانشگاه قم - گروه زبان و ادبيّات فارسي
كليدواژه :
زن , فمينيسم , اگزيستانسياليسم , ادبيّات داستاني
چكيده فارسي :
باور ناخودآگاه پدر سالار، بر آن است كه آثار و ميراثهاي ادبي بشر، مخلوق مردان و البته به وسيلۀ مردان نگاشته شده؛ در نتيجه بخش عمدۀ اين ادبيّات به طور معمول متمركز به قهرمانان مرد خواهد بود. در اين ادبيّات جنسيت محور، زنان يا نقشي ندارند و يا در حاشيۀ زندگي قهرمانان تعريف ميشوند؛ در نتيجه با توجه به اينكه ادبيّات (به ويژه ادب داستاني) آيينۀ باورهاي جامعه است، اين داستانها و قهرمانان آنها، جامعهاي جنسيتي را انعكاس ميدهند كه در آن، وجود قهرمانان چه زن و چه مرد، غصب و وجود تعيين شده از سوي جامعه (ديگري) جايگزين ميشود. در اين پژوهش برآنيم تا با بهرهگيري از روش توصيفي ـ تحليلي و نيز با توجه به چند رمان كه در راستاي نمايش كشمكشهاي روحي، عاطفي، بن بستها و عرصههاي مشكل زاي برون رفت قهرمانان از هنجارهاي جامعه نگاشته شدهاند به واكاوي اين پرسش بپردازيم كه آيا انسانها در هر فرهنگ و اجتماعي براي انجام وظايف جنسيتي خود، تربيت ميشوند؟ و آيا قهرمانان، خود اين موضوع را پذيرفته و به آن ميانديشند؟ در راستاي اين پژوهش دريافتيم كه نويسندگان منتخب در داستانهاي خود، اين موضوع را غالباً به عمد و گاه ناخواسته نمايش دادهاند. در داستان «سرود اروند رود» با نمايش شخصيّتهاي محكوم در برابر جامعه، در داستان «دل فولاد» با نمايش كشاكشهاي زندگي قهرمان؛ در داستان «بازي آخر بانو» با قهرمان روستايي در محيط بسيار سنّتي و در داستان «خاله بازي» با خشم جامعه سنّتي نسبت به قهرماني كه قادر به انجام وظايفش نيست، مواجهيم؛ خشمي كه با توجه به تربيت سنّتي تمام قهرمانان اين داستانها، چه زن و چه مرد، آنان را در مسير اهداف جامعه پيش ميراند. در نتيجه در آثار منتخب با قهرماناني مواجهيم كه گاه به گونهاي به تعاريف جامعه خو گرفتهاند كه حتي به برون رفت از اين هنجارها نميانديشند.