ارزيابي كيفي بروندادهاي علمي پژوهشگران با استفاده از واژه هاي كليدي مشابه

سابقه و هدف: هر يك از شاخص هاي ارزيابي كمي و كيفي بروندادهاي علمي پژوهشگران داراي مزايا و معايبي هستند. در اين پژوهش امكان بهره گيري از واژه هاي كليدي بعنوان ابزاري جهت ارزيابي كيفي پژوهش ها براي جمعي از محققان دانشگاه علوم پزشكي بابل مورد بررسي قرار گرفته است. مواد و روش ها: اين مطالعه به صورت مقطعي و براي يك دوره شش ساله، از سال 2005 تا 2010 ميلادي در ميان مقالات منتشره از سوي كليه اعضاي هيات علمي دانشگاه كه نويسنده اول بوده و دست كم دو مقاله طي اين دوره منتشر كرده و اين مقالات در مجلات نمايه شده در پايگاه WoS منتشر شده بود، به اجرا گذارده شد. به منظور جمع آوري داده ها از فرم جمع آوري اطلاعات متناسب با اهداف پژوهش استفاده شد و براي ارزيابي كيفي پژوهش هاي هر محقق، واژه هاي كليدي همسان يا مترادف در مقالات مختلف يك مؤلف، جمع آوري و از نظر تكرار مورد بررسي قرار گرفت. به منظور پردازش داده ها از شاخص هاي آمار توصيفي و استنباطي و نرم افزار آماري SPSS16 استفاده گرديد. يافته ها: طي دوره مورد نظر 127 مقاله از محققين اين دانشگاه در پايگاه WoS نمايه شده است. از مجموع 300 واژه مورد استفاده توسط 25 محقق داراي دو يا بيش از دو مقاله، 21 واژه تكراري يا مترادف درون 11 مقاله مورد استفاده قرار گرفت. با توجه به اين يافته ها نسبت كلي مقالات داراي كليدواژه هاي تكراري 16% و نسبت واژه هاي تكراري به كل واژه ها 7 % بود. پردازش آماري داده ها، با استفاده از آزمون رگرسيون خطي گوياي رابطه معكوسي بين تعداد مقالات هر مؤلف با نسبت كليدواژه هاي تكراري يا مترادف در مقالات وي بوده است. بگونه اي كه با افزايش تعداد مقالات هر مولف از 2 به 5، مشاهده تكرار واژه به ازاء هر مقاله به ترتيب از 0/83 به 0/77، 0/25 و در نهايت به صفر درصد تقليل يافته است. نتيجه گيري: پايين بودن نسبت واژه هاي كليدي همسان و مترادف در مقالات يك محقق را شايد بتوان نشاني از پراكنده كاري و عدم همسويي در فعاليت هاي پژوهشي دانست. بنابراين، در ارزيابي كيفي بروندادهاي علمي پژوهشگران، توجه به همسوئي و تمركز موضوعي فعاليت هاي علمي آنان مهم به نظر مي رسد.