عنوان مقاله :
كاركرد جبر در گفتمان فكري حافظ (تحليلي مبتني بر نظريۀ لاكلو و موف)
پديد آورندگان :
جعفري ، حسين دانشگاه لرستان , زهره وند ، سعيد دانشگاه لرستان , حيدري ، علي دانشگاه لرستان
كليدواژه :
تحليل انتقادي گفتمان , جبر , گفتمان رندي , حافظ
چكيده فارسي :
انديشمندان موضوع جبر در شعر حافظ را بسيار مورد بررسي قرار داده و آراي مختلفي را در اين زمينه مطرح كردهاند. برخي اين اصطلاح را، مانند بسياري از اصطلاحات موجود در شعر او، وسيلهاي براي آفرينش ادبي پنداشتهاند؛ بعضي آن را ابزاري براي توجيه گفتارهاي رندانه تلقي كردهاند؛ بسياري ديگر نيز آن را معلول جبرگرا بودن حافظ دانسته اند. با توجه به شيوۀ آفرينش ادبي، جهانبيني و روح حاكم بر شعر حافظ كه نشان از نوعي آزادانديشي دارد و همچنين تناقضي كه ميان اصلاحطلبي و باور به جبر حاكم است، اگرچه قائل شدن به دو مورد نخست بهخصوص استفاده از اين اصطلاحات براي آفرينش ادبي صحيح بهنظر ميرسد، برقراري رابطه ميان جبرگرايي و جهانبيني حافظ بسيار دشوار است. يكي از شيوههايي كه ميتواند ضمن بهرسميت شناختن تفاوت برداشتها، از گزارههاي جبرگرايانه فهمي نزديك به جهانبيني حافظ ارائه دهد، خودداري از مبنا قرار دادن مفاهيم برآمده از ظاهر تكبيتها و سعي در بهدست آوردن فهمي عميقتر از شعر حافظ براساس روشي علمي است. از اين رو در مقاله حاضر سعي شده است با استفاده از رويكرد ارنستو لاكلو و شانتال موف، لايههاي زيرين گزارههاي جبرگرايانۀ شعر حافظ بررسي شود و طبق پيشفرضهاي تحليل انتقادي گفتمان، مبني بر غيرشفاف بودن زبان در انتقال مفاهيم و تأثير زبان در فهم واقعيتها، نشان داده شود كه هدف غايي حافظ از بهكار بردن مفاهيم جبرگرايانه، نه بيان باور به جبر، بلكه ايجاد فضاي لازم براي بسط ايدئولوژي گفتمان رندي و سست كردن هژموني گفتمان زاهدانه است كه از قرنها قبل، بر فضاي فرهنگي ايران تسلط داشته است.