عنوان مقاله :
تحليل كلّي ساختار رواييِ روساخت و ژرفساخت داستانِ «داشآكل» صادق هدايت بر مبناي الگوي كنشگر گِرِماس
پديد آورندگان :
حسين پورِ سركاريزي، احمد دانشگاه آزاد اسلامي - گروه زبان و ادبيّات فارسي، تربت حيدريّه، ايران
كليدواژه :
ساختار روايي , داشآكل , متن روايي , الگوي كنشگر گِرِماس
چكيده فارسي :
روايت شناسي دانشي نظام مند است كه يكي از شاخه هاي اصلي ساختارگرايي به شمار ميآيد و با رويكردي تحليلي و روشمند به تبيين متون ادبي ميپردازد. روايت شناسي به مدد نظريه ها و الگوهاي ادبيِ روايتمند به بطن متون ادبي نفوذ ميكند و با بررسي لايه هاي دروني و پنهاني آن، معاني و مفاهيم بديعِ ارزنده اي را آشكار ميسازد. يكي از اين نظريه هاي روايتمند، نظريۀ روايت شناسي گِرِماس ميباشد كه دستور زبان واحدي دارد و داراي الگويي ساختارمند، جهان شمول، انعطاف پذير و ارزشمند است و با قابليّت انطباقي كه با تمام متون روايي دارد، بدون چون و چرا ميتوان در تحليل درونمايۀ اينگونه متون به نتايج بنياديني دست يافت. هدف اصلي اين مقاله آن است كه در يك نگاه كلّي، روساخت و ژرف ساخت غنيِ داستانِ «داش آكل» صادق هدايت را با ژرف نگري از منظر روايت شناختي، بر مبناي نظريۀ گِرِماس مورد بررسي قرار دهد تا با توجّه به زنجيرۀ هم پيوندي آن، خيزش و در هم تنيدگي عناصر و اجزاي سازندۀ آن كه نقش اساسي و بي بديلي در خلق اين داستان روايي دارند، براي فهم و درك عميق مخاطب به بهترين شيوۀ ممكن نمايانده شود.
چكيده لاتين :
this article has no abstract
عنوان نشريه :
فصلنامه تخصصي زبان و ادبيات فارسي