عنوان مقاله :
تحليل رمان "مهرگياه" نوشتۀ اميرحسن چهلتن بر اساس الگوهاي روايتشناختي ژرار ژنت و رولان بارت
پديد آورندگان :
اسكويي، نرگس دانشگاه آزاد اسلامي، بناب، ايران , زينالي، پروين دانشگاه آزاد اسلامي، بناب، ايران
كليدواژه :
روايتشناسي , ژرار ژنت , رولان بارت , اميرحسن چهلتن , رمان مهرگياه , عناصر روايي
چكيده فارسي :
روايتشناسي رويكردي نوين در مطالعه ادبيات داستاني است و در پي يافتن دستور زبان داستان، كشف زبان روايت و نظام حاكم بر روايتها است. روايتشناساني چون ژرار ژنت، پراپ، گريماس، برمون، تودورف و ...با ارائه نظريههايي در اين عرصه تلاش كردهاند تا به الگويي منسجم و مؤثر برسند كه به كمك آن بتوان ساختار روايتها را شناسايي كرد. اميرحسن چهلتن از نويسندگان معاصر ماست كه در دهۀ اخير آثار او موردتوجه مخاطبين بسياري قرارگرفته است، مسأله اصلي اين پژوهش، آن بوده است تا با رويكرد به مقوله تكنيكهاي روايتشناسي بر اساس نظريات نظريهپردازان روايتشناسي ژنت و بارت و به ياري مفاهيم و اصطلاحات اين نگرهها، رمانهاي «مهرگياه» از اين نويسنده معاصر را مورد تحليل و بررسي قرار دهد و ساختار روايي آن را با تكيه بر اين نظريه دريابد. در اين تحقيق كه بر اساس شيوۀ تحليل قياسي انجام يافت، روشن شد كه زمان در مقام جزئي از روايت و بهعنوان يك ابزار ادبي مؤثر، موردتوجه نويسنده قرار دارد؛ بهطوري كه به كمك آن و بر اساس تغييراتي كه در نظم خطي آن ايجاد ميكند پيرنگ دلخواه خود را ميسازد. نويسنده با در نظر داشتن قوانيني مانند اصل معناداري و عليت كنشها، در ترتيب نقل وقايع و كنشهاي داستان دست به گزينش و انتخاب ميزند و به اين صورت زمان مندي خاص داستانش را ايجاد ميكند
چكيده لاتين :
this article has no abstract
عنوان نشريه :
فصلنامه تخصصي زبان و ادبيات فارسي