عنوان مقاله :
معني شناسي شناختي تجربه عشق در گلستان سعدي
پديد آورندگان :
منتشلو، معصومه دانشگاه كردستان
كليدواژه :
معني شناسي شناختي , طرحواره هاي تصويري , گلستان سعدي , عشق
چكيده فارسي :
يكي از مكاتب جديد در حوزه زبان شناسي، زﺑﺎن ﺷﻨﺎﺳﻲ ﺷﻨﺎﺧﺘﻲ است كه به بررسي رابطه ميان زبان انسان ، ذهن او، تجارب اجتماعي و فيزيكي او مي پردازد. از باورهاي پيروان اين مكتب اين است كه زبان، الگوهاي انديشه و ويژگي هاي ذهن انسان را منعكس مي كند. بنابر اين مطالعه زبان، مطالعه ي الگوهاي ذهني سخنگويان آن است. بحث طرحواره هاي تصويري از ساخت هاي مورد توجه در پژوهش هاي معني شناسي شناختي است. تجربيات انسان از جهان خارج ساخت هايي در ذهن او پديد مي آورد كه آنها را به زبان خود انتقال مي دهد تا بتواند مفاهيم مجرد و انتزاعي را در قالب آنها بيان كند، اين ساخت هاي مفهومي همان طرحواره هاي تصويري اند. در اين مقاله سعي شده با نگرشي شناختي به بررسي مفهوم «عشق»، به عنوان يكي از جنبه هاي اصلي تفكر سعدي، در گلستان پرداخته شود. از اين رو نخست تعريف ها و توصيف هاي سعدي درباره عشق استخراج و سپس در چارچوب مهمترين طرحواره هاي تصويري يعني، طرحواره هاي حجمي، حركتي و قدرتي به بررسي معنايي آن از طريق تحليل محتوا اقدام شد و نتيجه ي آن چنين به دست آمد : سعدي از طرحواره ي حجمي براي بيان مفهوم استعاري« عشق درياست »، از طرحواره ي حركتي براي بيان «عشق سفر است» و از طرحواره ي قدرتي براي بيان «عشق سلطان است» استفاده كرده است. و از اين طريق توانسته عشق و ملزومات آن را به صورت پديده هايي عيني و ملموس قابل درك كند.
عنوان نشريه :
زبان و ادب فارسي- دانشگاه آزاد اسلامي واحد سنندج