شماره ركورد :
1160454
عنوان مقاله :
سبك‎‌شناسي روايت (سبك روايت حكايت‌هاي حلاج، بر اساس نظريۀ سيمپسون)
پديد آورندگان :
طاهري قلعه نو ، زهراسادات دانشگاه اصفهان , آقاحسيني ، حسين دانشگاه اصفهان , ميرباقري فرد ، علي اصغر دانشگاه اصفهان
از صفحه :
149
تا صفحه :
172
كليدواژه :
سبك‌شناسي روايت , سيمپسون , رمز زباني ـ جامعه‌شناختي , شخصيت‌پردازي , ساختار متني , بينامتنيت.
چكيده فارسي :
هدف پژوهش حاضر آن است كه انواع مؤلفه‌هاي سبك‌شناسي روايت را در چند حكايت بررسي كند. اين پژوهش بر روي سه حكايت منظوم عرفاني از عطار با محوريت شخصيت حلاج انجام شده است. پرسش‌هاي بنيادين پژوهش اين است: الف) مؤلفه‌هاي سبكي ـ روايي مبتني بر كدام سازو كارهاي سبك‌شناسي روايت تبيين مي شود؟ و ب) اين مؤلفه‌ها چگونه در گفتمان روايي نمود پيدا مي‌كند؟ اين پژوهش به روش گردآوري اطلاعات كتابخانه اي و به شيوۀ تحليلي است و از متدلوژي سيمپسون در كتاب سبك شناسي بهره گرفته است. نتايج پژوهش نشان داد كه با تحليل فرايندها، ميزان مشاركت شخصيت‌هاي داستان مشخص مي‌شود. درخصوص زاويۀ ‌ديد زماني نيز چون هر سه حكايت حول محور شخصيت حلاج است، به زمان خاصي اشاره نمي‌شود. درنگ توصيفي مثال ديگري از اين زاويۀ ‌ديد است و تداوم متن در حكايات طولاني‌تر از تداوم داستان است. البته، در حكايت دوم روايت خلاصه و فشرده بيان مي‌شود. طبيعتاً از منظر زاويۀ ‌ديد مكاني و رواني اشاره به مكان چندان موضوعيت ندارد؛ چون تبيين جايگاه و مقام حلاج مدنظر نويسنده است. وجهيت در حكايات حلاج چند ويژگي دارد: اول، چون راوي با گفتار مستقيم احساسات و حالات حلاج و شخصيت عاشق را روايت مي‌كند، وجهيت مثبت است. اين موضوع را مي‌توان با الگوي فالر ـ آسپنسكي تبيين كرد. درخصوص گويش فردي، واژگان به كار رفته عكس‌العمل عاشق بعد از رويارويي با خاكستر معشوق (حلاج) و يافتن نشاني از او را بيان مي‌كند كه بسيار با بافت عارفانۀ داستان هم خواني دارد. هر سه حكايت حلاج در قالب »ساختار متني « لباو قابل بررسي است. درخصوص بينامتنيت نيز دو حكايت »حلاج بر سر دار « و »حلاج با سر بريده در خواب « در متون ديگر نقل شده‌اند.
عنوان نشريه :
جستارهاي زباني
عنوان نشريه :
جستارهاي زباني
لينک به اين مدرک :
بازگشت