عنوان مقاله :
مدلسازي با متغيرهاي دوره تناوبي مختلط: مروري بر روش هاي گسترش يافته اخير در اقتصادسنجي سري هاي زماني
عنوان به زبان ديگر :
Modeling with Mixed Frequency Variables: A Review of Recently Extended Methods in Time Series Econometrics
پديد آورندگان :
خياباني، ناصر دانشگاه علامه طباطبائي - دانشكده اقتصاد , رجبي، فاطمه دانشگاه علامه طباطبائي
كليدواژه :
دادههاي دوره تناوبي مختلط , تجميع زماني , سري هاي زماني , كارايي , رگرسيون MIDAS
چكيده فارسي :
پژوهشهاي اقتصادسنجي نظري جديد بر اين واقعيت متمركز هستند كه دوره تناوبي متفاوتي در سري هاي زماني وجود دارند. اين گروه از پژوهش ها به واسطه اينكه بر نقش اطلاعات در مدل سازي هاي اقتصادي تاكيد مي كنند، اهميت قابل توجهي دارند. در رويكرد رايج سري هاي زماني، براي فراهم شدن امكان مدل سازي اقتصادي متغيرها با تواتر متفاوت، تجميع زماني را به يك دوره تناوب يكسان تبديل مي كنند. اين كار يعني، تجميع زماني متغيرهايي با دوره تناوب متفاوت به از بين رفتن اطلاعات موجود در سري زماني با تواتر بالاتر منجر مي شود. پژوهشهاي دوره تناوب مختلط با ارائه راهكاري در جهت الگوسازي با متغيرهاي دوره تناوب متفاوت، نياز به تجميع زماني را در مدلسازي مرتفع مي كنند. به ويژه اينكه نتيجه اصلي اين شاخه از پژوهش هاي اقتصادي قدرت توضيح دهندگي بيشتر، پيش بيني بهتر، و كارايي بيشتر در الگوهاي مبتني بر سري هاي زماني با تواتر متفاوت است. از اين رو، تلاش مي شود كه با مروري بر پژوهش هاي پيشين پيشرفت ها و كاستي هاي شاخه جديد اقتصادسنجي شناخته شود.
چكيده لاتين :
Recent theoretical econometric studies have focused on
mixed frequency data. These studies are of great importance since they
emphasize the role of information in economic modeling. In the current
Time Series approach, temporal aggregation is often turned to a period
of identical alternation; however, such aggregation leads to information
loss in higher-frequency data. The mixed frequency studies provide a way
to avoid the need for such temporal aggregation. In particular, the main
result of this branch of econometric studies is to improve explanatory
power, prediction, and efficiency in time series modeling with mixed
frequency data. Accordingly, this paper attempts to specify the
developments and shortcomings of this new branch of econometrics by
reviewing the extant literature.
عنوان نشريه :
برنامه ريزي و بودجه