تحليل «سفر قهرمان» در منظومه فرامرز نامه بر اساس الگوي جوزف كمبل

جوزف كمبل تحت ﺗﺄثير آراي يونگ، الگوي «سفر قهرمان» را در نقد ادبي مطرح ساخت. او معتقد است كه اسطوره‌ها و قصّه‌هاي كهن داراي ساختاري واحد هستند كه اين ساختار، كم و بيش در داستان‌ها قابل سنجش است. او، در اين ساختار سه مرحله جدايي، تشرّف و بازگشت را براي سفر نمادين قهرمان قايل گشته است كه آن را مي‌توان، در منظومه فرامرزنامه مورد بررسي قرار داد. جستار حاضر، با روش توصيفي- تحليلي و در چارچوب نقد ادبي ضمن تحليل ﻣﺴﺄله سفر قهرمان، به بررسي و تبيين نمادهاي اسطوره‌يي و روان‌شناسي اجزاي سازنده منظومه فرامرزنامه پرداخته است. اين پژوهش، به لحاظ پرداخت به ضمير انسان‌هاي دوران باستان و با بهره‌گيري كامل از نمادها، نمونه‌يي از الگوي سفر قهرمان كمبل را، با اندك تفاوتي در ساختار مورد بررسي قرار داده است. نتايج تحقيق بيان‌گر آن است كه فرامرز، كهن الگوي قهرمان است و با شنيدن نداي دعوت، داوطلبانه عازم هندوستان شد تا به خويشتن كه غايت نهايي سلوك است، دست يابد. او در بخش عزيمت با نمايندگان نمادين ياريگري چون؛ رستم و بيژن مواجه گشت. سپس فرامرز در مرحله تشرّف با غلبه بر دو شير، دو مار اژدهاسان و ديو دو سر به عنوان نگهبانان آستانه و ديدار با خدابانوان، گام در جاده آزمون-ها گذاشت. سپس، فرامرز با عبور از مناسك گذار و رهايي از سلطه مادر به خدايگاني دست يافت، و درنهايت توانست، بركت نهايي را براي مردم جادوستان به ارمغان آورد.