عنوان مقاله :
واقعگرايي در مطالعات تمدن نوين اسلامي
عنوان به زبان ديگر :
فاقد عنوام لاتين
پديد آورندگان :
دادجو، ابراهيم پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي
كليدواژه :
ظاهرگرايي , واقعگرايي قوي , علوم و امور انساني , تفكيكي و تركيبي
چكيده فارسي :
تمدن نوين اسلامي بر الگوي اسلامي ايراني پيشرفت و اين نيز بر علوم انساني اسلامي وابسته است. علوم انساني اسلامي نيز بر نوع رويكردي كه نسبت به آن داريم وابسته است. در مورد علوم انساني اسلامي، و به تبع آن در مورد الگوي اسلامي ايراني پيشرفت و تمدن نوين اسلامي، ميتوان دو رويكرد عمده را ازيكديگر تشخيص داد: رويكرد غيرواقعگرايانه و رويكرد واقعگرايانه. رويكردهاي غيرواقعگرايانه عمدتاً رويكردهايي قراردادگرايانهاند، به واقع و شناخت واقع باور ندارند، و در شناخت آن سه به جاي اينكه به واقع و مباني واقعگرايانه نظر داشته باشند به تعريف، قرارداد و ديكته(de dicto)اي كه اشخاص و مكاتباز آنها به دست ميدهند نظر دارند. رويكردهاي واقعگرايانه به واقع و شناخت واقع باور دارند و، در شناخت آن سه، به جاي اينكه به تعريف، قرارداد و ديكته اشخاص و مكاتب نظر داشته باشند آنها را بر محور واقع، مباني واقعگرايانه و بنا به واقع (de facto)اي كه بايد داشته باشند مورد بحث قرار ميدهند. ظاهرگرايي متقدمين و قراردادگرايي متأخرين (كه تقريباً كلّ فلسفهها و فلسفهعلمهاي معاصر غربي را تشكيل ميدهند) رويكردهايي غيرواقعگرايانه؛ و واقعگرايي متقدمين و واقعگرايي تقريبي (كه در ذاتگرايي و واقعگرايي چهل سال اخير غربي، كه عمدتاًدر ايران ناشناخته است، تبلور يافته است) رويكردهايي واقعگرايانهاند. بازسازي واقعگرايي متقدمين و واقعگرايي تقريبي، بر محور واقعگرايي قوي فلسفه اسلامي، مرا به واقعگرايي قوي جديدي رهنمون شده است. بر اساس همين واقعگرايي قوي جديد، به نظر ميرسد كه آن سه به يكديگر وابستهاند و توضيح آن سه نيازمند «نظريه واحد»ي است كه بتواند از آن سه توضيحهاي واقعبينانهاي به دست دهد. مقاله حاضر به دنبال همين رويكرد جديد است.
چكيده لاتين :
فاقد چكيده لاتبن
عنوان نشريه :
مطالعات بنيادين تمدن نوين اسلامي