عنوان مقاله :
تحليل انواع زمانپريشي در داستان كوتاه «حريق ذلك الصيف» غاده السمان بر اساس نظريه زمان ژرار ژنت
پديد آورندگان :
خسروي ، سميره دانشگاه رازي , سبزيان پور ، وحيد دانشگاه رازي - گروه زبان و ادبيات عربي
كليدواژه :
غاده السمان , ژرار ژنت , زمانپريشي , گذشتهنگري , آيندهنگري
چكيده فارسي :
ژرار ژنت، نظريهپرداز ساختارگراي فرانسوي، جامعترين بررسي را در باب مبحث زمان خصوصا ناهمخواني ميان زمان روايت و زمان داستان ارائه داده است. پژوهش حاضر سعي دارد داستان كوتاه «حريق ذلك الصيف» غاده السمان را بر مبناي ترتيب زماني ژرار ژنت مورد بررسي قرار داده، و ميزان به كارگيري تكنيك زمانپريشي در دو حالت گذشتهنگر و آيندهنگر را در اين داستان ترسيم كند. فرضيه اصلي اين پژوهش اين است كه داستان السمان، با تداخل زمانهاي سهگانه درگير بوده، با توجه به گسستهاي متعدد زماني در آن، قابليت انطباقپذيري بر نظريه زمان روايي ژراژ ژنت را دارد. روش پژوهش تحليلي–توصيفي و بر مبناي واكاوي حركت زمان و آشفتگيهاي ميان زمان داستان و متن استوار است. در پايان مشخص ميشود نويسنده، با استفاده از تكنيك زمانپريشي در دو حالت گذشتهنگر (درونداستاني، برونداستاني و مركب) و آيندهنگر (درونداستاني و برونداستاني)، نظام خطي داستان را در هم شكسته است. داستان السمان در لحظه اي از زمان حاضر آغاز مي شود كه درگيري هاي دروني و ذهني شخصيت اصلي به شكل بسيار پررنگي به نمايش درآمده است. در اين حالت، وي با نمايش دنياي دروني و آشفته شخصيت، مخاطب را براي بازخواني يك داستان پرتحرك، پيچيده و گاه به شدت درگيرانه فرا مي خواند. در اين ميان، زمانپريشي گذشتهنگر ِدرونداستاني را براي ترسيم خاطرات تلخ قهرمان داستان، در باب سقوط كرانه باختري به كار گرفته است، در حاليكه زمانپريشي برونداستاني، براي نشاندادن غفلت جامعه عرب در برابر رنج آوارگي و تنهايي انسان فلسطيني است و زمانپريشي آيندهنگر (درونداستاني و برونداستاني) نيز براي به تصوير كشيدن پيشبينيهاي قهرمان داستان، نسبت به آينده جوامع عربي به كار گرفته شده است. با اين توضيح كه چون داستان حاضر، بر بيان و نمايش خاطرات شخصيت اصلي (راوي) استوار است، استفاده از تكنيكگذشتهنگر دروني بسيار پررنگتر است.