عنوان مقاله :
تخمين تبخيروتعرق واقعي براساس الگوريتم هاي تك منبعي و دومنبعي سنجش از دوري (مطالعه موردي: برازجان)
پديد آورندگان :
بهمن آبادي ، بهاره دانشگاه بينالمللي امام خميني (ره) - گروه مهندسي آب , كاوياني ، عباس دانشگاه بينالمللي امام خميني (ره) - گروه مهندسي آب
كليدواژه :
TSEB , SEBAL , SEBS , SAVI , NDVI
چكيده فارسي :
شناخت و ارزيابي تبخير و تعرق از سطوح گياهي يك ابزار اساسي در محاسبه بيلان آب و تخمين نياز آبي و دسترسي به آن است. در اين تحقيق به منظور بررسي توزيع مكاني تبخيروتعرق و رابطه آن با سنجش از دور در مقابل داده هاي لايسيمتري به عنوان شاهد در منطقه برازجان واقع در استان بوشهر، ايران انجام شد. در اين پژوهش از 46 تصوير بدون ابر و روزانه از سنجنده MODIS، 7 تصوير از سنجنده ETM+ و 7 تصوير از سنجنده TM در طول فصل رشد از ماه فروردين تا شهريور در خلال سالهاي 80 تا 82 استفاده شده است. براساس نتايج بدست آمده از اجراي سه مدل SEBAL، SSEB و TSEB در هر سه ماهواره، سنجنده MODIS داراي كمترين ميزان خطا بوده (بهترتيب براي هر سه الگوريتم RMSE=0.856,1.385,2.7mm/day) و پس از آن ماهواره لندست 7 با قدرت تفكيك مكاني بالاتر در رده دوم قرار مي گيرد (بهترتيب براي هر سه الگوريتم RMSE=1.042,1.56,2.76 mm/day) و در نهايت ماهواره لندست 5 بيشترين ميزان خطا را به خود اختصاص مي دهد (به ترتيب براي هر سه الگوريتم RMSE=1.14, 1.97, 3.06 mm/day). در بررسي وضعيت پوشش گياهي براساس شاخص نرمال شده تفاوت پوشش گياهي، در ابتداي دوره كشت به دليل جوانه زني و تنك بودن پوشش گياهي، اين شاخص در پايين ترين حد خود قرار دارد و به ترتيب با افزايش دماي هوا و ميزان پوشش گياهي، اين شاخص رو به افزايش است. فاكتور L اهميت به سزايي در برآورد شاخص پوشش گياهي تعديل شده برحسب خاك و در نهايت، صحت سنجي برآوردهاي بدست آمده تبخيروتعرق براي منطقه مورد مطالعه دارد كه به پوشش منطقه وابسته است. در اين تحقيق براي منطقه مورد مطالعه مقدار L=0.6 تخمين زده شد كه در مقايسه با ديگر مقادير مورد بررسي، داراي كمترين مقدار خطا بود ((RMSE=0.6. الگوريتم SEBAL نسبت به سه الگوريتم ديگر به داده هاي لايسيمتري نزديكتر بوده و از دقت بالاتري برخوردار است. عملكرد مناسب الگوريتم SEBAL به دليل جزئينگري در فرمولاسيون و اجراي اين الگوريتم بوده است. الگوريتم SSEB براساس تئوري ساده تر و برمبناي انرژي حرارتي سطح زمين بوده كه نسبت به الگوريتم SEBAL در رده دوم قرار مي گيرد. الگوريتم دومنبعي ضعيف ترين نتايج را در ميان الگوريتمها از خود نشان داد. در مقايسه عملكرد تصاوير ماهواره اي بطوركلي سنجنده MODIS به دليل قدرت تفكيك زماني مناسب و تعدد تصاوير نسبت به دو سنجنده ETM+ و TM و ارائه سري زماني بيشتر، براي برآورد تبخيروتعرق در مقياس منطقه اي مناسب مي باشد.