تحليل هژموني آمريكا بر اساس نظريه نئوگرامشي

فاقد عنوان لاتين

هژموني به نوعي وضعيت بين­ المللي يا نظم جهاني اشاره دارد كه بر مبناي الگوهاي رفتاري و سياست تفوق­ جويانه يك دولت شكل مي ­گيرد. در شرايط هژمونيك، يك دولت قدرتمند از جهات سياسي، اقتصادي، نظامي و حتي فرهنگي سعي در ايجاد، تداوم و مديريت نظم بين ­المللي مطلوب خود دارد. اين مقاله درصدد است تا هژموني آمريكا را در قالب نظريه نئوگرامشي بعد از جنگ جهاني دوم مورد بررسي قرار دهد. بنابراين پرسش اصلي مقاله اين است كه هژموني آمريكا در قالب نظريه نئوگرامشي چگونه قابل تبيين است. در پاسخ به اين پرسش؛ فرضيه بحث اين گونه مطرح مي­ شود؛ بر اساس ديدگاه رابرت كاكس به عنوان مهمترين نظريه پرداز نئوگرامشي، سه مولفه قدرت، ايده و نهاد نقش اصلي را در تثبيت و تحكيم هژموني آمريكا داشته است. واشنگتن از طريق قابليت هاي نظامي و اقتصادي و بي همتا نشان دادن ايدئولوژي ليبرال- دمكراسي از نوع قرائت آمريكايي و اعمال نفوذ در شكل­گيري نهادهاي بين­المللي پس از جنگ جهاني دوم به دنبال سيطره هژمونيك بر جهان بوده است. در اين مقاله، به روش توصيفي – تحليلي و با استفاده از منابع اينترنتي – كتابخانه ­اي به بررسي فرضيه پرداخته مي ­شود.

فاقد چكيده لاتين