پژوهشي در باب كارايي نظريه اعتباريات علامه طباطبايي در تحليل بحران كرونا ويروس

يكي از كلمات پركاربردي كه اخيراً در سطح جهان رواج پيداكرده، بي‌گمان كلمه كروناويروس است كه تنها در چند ماه اندك توانست سايه خود را بر جهان بگستراند. پيامدهاي اين پديده از آن‌چنان حساسيت و اهميتي برخوردار است كه از يك‌سوي، موجب تغيير زاويه ديد انسان نسبت به مقوله‌هايي از قبيل حيات، اميد، مرگ و اجتماع شده و از سوي ديگر موجب ظهور ادبيات واژگاني جديد مانند زندگي مجازي، رزمايش كمك مؤمنانه، تمدن بي جامعه و مدافعان سلامت شده است. آنچه در اين مقاله موردتوجه واقع‌شده، نه خود كروناست و نه خود فلسفه، بلكه همه مباحث مطرح‌شده، معطوف به اين مسئله است كه آيا فلسفه مي‌تواند در مقابله با اين رخداد ناگوار چاره‌انديشي كند؟ اين تحقيق با استفاده از روش كتابخانه‌اي تدوين‌شده و مي‌خواهد اين نكته محوري را به اثبات رساند كه علاوه از راهكارهايي كه در متون سنتي فلسفه اسلامي براي حل معضل شرّ ارائه‌شده است، مي‌توان با تمسك به نظريه‌اي كه از پيشينه آن سال‌هاي چنداني نمي‌گذرد با كرونا نيز مواجه شده، آن را بررسي و تحليل كرد و آن عبارت است از نظريه ادراكات اعتباري علامه طباطبايي كه به باور آشنايان توان ايجاد تحول در علوم انساني را داشته و در تبيين مقولات مهمي مثل فرهنگ، اخلاق، زندگي و تمدن، از موقعيت موفقي برخوردار است. يافته‌هاي اين مقاله بدين قرار است: 1ـ فلسفه و پاره‌اي از مباحث آن با كرونا دو مقوله مجزا از هم نبوده و بين آن دو ارتباط وجود دارد؛ 2 ـ رابطه فلسفه و كرونا نه رابطه درمانگري است و نه رابطه آرام‌بخشي، بلكه مي‌توان رابطه آن دو را تبييني ناميد؛ ۳ ـ بر اساس نظريه اعتباريات، مي‌توان با خلق مفاهيم و ادبيات مناسب، به نحوه برخورد خردمندانه با اين ويروس و يا هر پديده مشابه ديگر نائل آمد؛ ۴ ـ هم‌چنين نظريه اعتباريات، انسان را در اتخاذ سبك زندگي جديد و اعطاء راه استمرار رضايت‌بخش حيات ياري مي‌رساند.