تفسير نابردباري اجتماعي از منظر نخبگان دانشگاهي و ارائۀ مدل نظري

نابردباري اجتماعي از جمله مسائل اجتماعي است كه در صورت تشديد و فراگيري، انسجام جامعه را به مخاطره مي‌اندازد. مقالۀ حاضر به روش نظريۀ داده‌بنياد، به تحليل نابردباري اجتماعي از منظر نخبگان دانشگاهي مي‌پردازد. داده‌ها به روش نظريۀ داده‌بنياد از طريق مصاحبه با نخبگان دانشگاهي به‌دست آمد. در نوشتار حاضر، با هدف تفسير نابردباري اجتماعي به مدلي پارادايمي دست يافتيم كه تفسيركنندۀ ذهنيت كنشگران در خصوص شرايط، راهبردها و پيامدهاي نابردباري اجتماعي است. يافته‌ها از دو نوع رويكرد كنشي و ساختاري در خصوص عوامل نابردباري اجتماعي حكايت دارند. در اتخاذ هريك از راهبردها، چند عامل زمينه‌اي (كنش و ساختار اجتماعي)، مداخله‌گر (تبعيض و بي‌عدالتي در سطح جامعه و شيوع گفتمان تحقير) و شرايط علي (عوامل كنشي اعم از متغيرهاي جمعيت‌شناختي و جامعه‌شناختي و عوامل ساختاري اعم از سطوح مياني و كلان) نقش داشته‌اند كه اتخاذ راهبردهاي كنش (آموزش عمومي و تمركز بر جامعۀ مدني) پيامدهاي دوگانۀ ذهنيعيني را دربرداشته است. مجموع اين عوامل در يك مدل پارادايمي به هم ربط داده شدند و به تصوير كشيده شدند.