عنوان مقاله :
بررسي مفهوم روشنفكري ديني و نوانديشي ديني در ايران معاصر؛ با تأكيد بر ديدگاه هاي علي شريعتي و مرتضي مطهري
عنوان به زبان ديگر :
Examining the Concept of Religious Intellectualism and Religious Revivalistism: Focusing on Ali Shariati and Morteza Mothari
پديد آورندگان :
مايلي، محمدرضا دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران مركز - گروه علوم سياسي، تهران , مهاجراني، شباهنگ دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران مركز، تهران
كليدواژه :
روشنفكري ديني , اسلام , روحانيت , مدرنيته
چكيده فارسي :
هم روشنفكري ديني و هم نوانديشي ديني، هر دو در واكنش به حضور مدرنيته و به عبارت دقيق تر ورود ناهمساز آن به داخل جامعه ايران و نيز برداشت ستيزه جويانه و حذفي سنت گرايان (نسبت به نوگرايي و نوجويي) ظهور كردند. هر دوي اين رويكردها، بر دين و جايگاه آن نظر مي كنند. با اين حال نوانديشان تلاش دارند تا دين را در دنياي جديد احيا كرده و مشكلات جوامع را در چارچوب برداشت هاي نو از دين و سنت ها قابل حل بدانند. درحالي كه روشنفكران ديني با اولويت به مسايل جديد در جوامع اسلامي درصدد تطبيق پاسخ هايي از دين به چنين مسايلي هستند. بنابر اين تفاوت اصلي اين دو جريان در تاريخ ايران به ديدگاه اصلي هر كدام از آن ها بر مي گردد. يكي اولويتش مسايل جديد در قرن بيستم بود وارايه راه حلي از درون دين، و ديگري مهمترين مساله اش نمايش توانايي دين نسبت به ساير انديشه هاي جديد بود. از اين زاويه مقاله حاضر تلاش كرده به آراي علي شريعتي به عنوان روشنفكري ديني و مرتضي مطهري به عنوان يك روحاني نوانديش ديني نظر كند و جايگاه مسائل اساسي چون ريشه مشكل مسلمانان و علل عقب ماندگي آن ها و نيز راه حل مشكل، جايگاه روشنفكر در اين مساله و. . . مورد بررسي قرار دهد.
چكيده لاتين :
Religious revivalists and intellectuals are advent in reaction to entry of modernity, in other world, unaccommodated entry in Iran’ society and disputable, removal understanding of traditional from religion. Both approaches emphasize on religion and its station. Nevertheless revivalists try to revival religion in new era and solve society’ problems in new understanding from religion and tradition. While religious intellectuals give priority to new questions in Islamic societies and try to adjust responses of religion to this questions. Hence principal differences between these approaches, in Iran’ history is results in: one of them, favor new `questions in 20 century and indicate religion solution for those problems and another, the important preference is present of abilities of religion refer to other new thoughts. From this point of view, this article tries to consider Ali Shariati and Morteza Motahari’ ideas on questions as Muslims’ problems roots, lag roots and also solution for them.
عنوان نشريه :
مطالعات سياسي