عنوان مقاله :
تبيين رابطه دولت و جامعه در عصر محمدرضا شاه (1332-1320)
عنوان به زبان ديگر :
Explaining the relationship between government and society in the era of Mohammad Reza Shah (1332-1320)
پديد آورندگان :
ركابيان، رشيد دانشگاه ايت الله بروجردي - گروه علوم سياسي
كليدواژه :
محمدرضا شاه , جامعه قوي , اسلام گرايان , ميگدال , دولت ضعيف , راهكار بقا , سياست بقا
چكيده فارسي :
فروپاشي حكومت استبدادي رضاشاه درشهريور 1320 اميدي را در دل جامعه و جريانهاي فكري به وجود آورد تا بتوانند طبق قانون مشروطه حكومت دمكراتيكي را «كه در آن شاه سلطنت كند، نه حكومت» تشكيل دهند. اما حضور اشغالگران و حمايت آنها از شاه و دربار از يك طرف و بازماندههاي حكومت استبدادي رضاشاه در رأس سيستم سياسي از طرف ديگر يك فضاي تقابلي و تخاصمي را بين جامعه و دولت به وجود آورد. اين فضا از سال 1320 تا 1332 به سه طريق خودنمايي كرد. از سال 1320 تا 1327 تقابل مخفي بود، از 1327 تا 1329 تقابل آشكار ميشود و از 1330 تا 1332 نتيجه تقابل پيروزي جامعه بر دولت است. در اين تحقيق، براساس نظريه ميگدال (جامعه شبكهاي، دولت ضعيف، كنترل اجتماعي، جامعه قوي) رابطه جامعه و دولت بررسي ميشود. سؤالي اصلي تحقيق: چه نوع رابطهاي بين دولت و جامعه در اين سالها وجود داشت؟ در فرضيه پژوهش؛ عليرغم اينكه فضاي باز سياسي به وجود آمد، اما به دليل اينكه دولت (شاه و دربار) همچنان استبدادي بوده است يك تقابلي بين دولت وجامعه به وجودآمد كه در نتيجه اين تقابل، جامعه (سه جريان اسلامگرايان، مليگرايان ليبرال و چپگرايان سوسياليست؛ البته باتاكيد بيشتر بر جريان اسلام گرا) بر دولت پيروز شد.
چكيده لاتين :
فاقد چكيده لاتين
عنوان نشريه :
مطالعات سياسي