كليدواژه :
نفوذ فرهنگي , تغييرات اقتصادي , تغييرات اجتماعي , تغييرات فرهنگي , رسانه هاي جهاني
چكيده فارسي :
مقدمه و هدف پژوهش: در كشور ما، هميشه نگرشي مثبت نسبت به خانواده وجود داشته و خانواده به عنوان واحد بنيادي جامعه تلقي شده است، اما درجامعه امروزي، خانواده دچار دگرگشت مفهومي شده است. در اين راستا، پژوهش حاضر درصدد شناسايي عوامل نفوذ فرهنگي در تمايل افراد به نوع جديد زندگي زوجين (هم‌خانگي) از ديد نظريه هاي فرهنگي مي‌باشد.
روش پژوهش: جامعه آماري مورد مطالعه در اين پژوهش، مردان و زنان تهراني هستند كه هم‌خانگي را تجربه كرده‌اند و جامعه نامحدودي را در ميان مردان و زنان شهر تهران تشكيل مي‌دادند. روش تحقيق توصيفي – پيمايشي است. از آن جايي كه هم‌خانگي در ايران جرم محسوب مي‌شود، شناسايي هم‌خانه‌ها به سختي انجام شده است، به همين دليل، با استفاده از نمونه‌گيري هدف‌مند، با 25 نفر از پاسخ‌گويان (حجم نمونه = 25 نفر)، كه تجربه هم‌خانگي داشته‌اند، مصاحبه شد.
يافته‌ها: به منظور شناسايي عوامل موثر بر هم‌خانگي، ابتدا با 7 نفر از پاسخ‌گويان مصاحبه عميق به عمل آمد و پس از شناسايي عوامل موثر، يك پرسشنامه طراحي شد. اين پرسشنامه كه متشكل از تعدادي سئوال بسته بود، و روايي و پايايي آن به دست آمده بود، در ميان مردان و زناني كه هم‌خانگي را تجربه كرده بودند، توزيع شد. با استفاده از نرم‌افزار SPSS، داده‌هاي پرسشنامه مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت. با توجه به نرمال بودن توزيع داده‌ها از آزمون‌هاي پارامتري t استفاده شده است.
نتيجه‌گيري: با توجه به شناسايي عوامل نفوذ فرهنگي در ميان مردان و زناني كه تمايل به هم‌خانگي دارند تغييرات اقتصادي، رسانه‌هاي جهاني، تغييرات فرهنگي، تغييرات اجتماعي به ترتيب اولويت‌بندي از طريق آزمون فريدمن به عنوان عوامل نفوذ فرهنگي شناخته شد.
چكيده لاتين :
Introduction and ppurpose of the Research: In our country, always there has been positive attitude toward the family and it (the family) has been considered as a basic unit of society, but unfortunately in the today's society, the family has been involved in a conceptual change. Therefore, as for the mentioned problems, the present study intends to identify the factors of the cultural penetration in individual’s orientation to the new type of couples' life (cohabitation) from the perspective of cultural theories. The studied population in this research, is composed of men and women in Tehran city who have experienced and is composed of a unlimited population in Tehran city.
Methods: The research method is descriptive-survey. Since cohabitation in Iran is a crime, identifying cohabitants has been hardly done, for this reason, through purposive sampling, was interviewed with 30 respondents (sample size = 25 respondents) who has experienced cohabitation.
Foundings: In order to identifying effective factors on cohabitation, firstly was done deph interview with 7 respondents and after identifying the effective factors, was designed a questionnaire. This questionnaire that was composed of a number of closed questions, and attained its validity and reliability, was distributed among men and women who had experienced cohabitation. With the use of SPSS software, was analyzed the questionnaires data. Whereas distribution of the data was normal, has been used of parametric t-Tests.
Conclusions: As for identifying the factors of cultural penetration among men and women who have tendency to cohabitation; cultural, economic, and social changes and mass media was recognized as the cultural penetration factors.
