رهيافتي چپ گرايانه به تحولات سياسي-اجتماعي ايران معاصر: ديدگاه‌هاي آواتيس ميكائيليان (سلطانزاده)

در اين مقاله برخي از ديدگاه هاي آواتيس ميكائيليان (سلطانزاده) يكي از چهره‌هاي نام دار چپ كمونيستي درباره تحولات سياسي-اجتماعي ايران معاصر بررسي شده است. انديشه هاي او در جهت گيري و راهبردهاي حزب كمونيست ايران از آغاز شكل‌گيري تا مدت ها پس از كنگره دوم نقش عمده اي داشته است. مهم‌ترين مسأله از نظر سلطانزاده انكشاف اقتصادي در ايران است. او اتحاد سه گانه امپرياليسم، دربار و فئوداليسم را مانع روند طبيعي رشد در ايران قلم داد مي كرد. پرسش اصلي در اين پژوهش است كه چه تمايزي ميان ديدگاه سلطانزاده با ديگر كنشگران چپ و آكادميسين هاي شوروي درباره سير تحولات سياسي اجتماعي در ايران معاصر وجود داشت؟ سلطانزاده كوشيد با تكيه بر آموزه‌هاي ماركس، تاريخ ايران را برپايه واقعيت‌هاي داخلي و نيز جهاني تحليل و تبيين نمايد. بر اين اساس نظرات او در مورد انكشاف اقتصادي ايران، استعمار، جنبش جنگل و قدرت‌گيري رضاشاه عدولي آشكار از نظريه پردازان حزب كمونيست شوروي بود كه سير تاريخ جوامع را خطي قلمداد مي‌كردند.