برآورد تابع تقاضاي برق خانگي ايران با استفاده از مفهوم هم جمعي و توجه به تغيير ساختار در سال‌هاي (1359-1389)

برق به عنوان يكي از زيرساختارهاي مهم در امنيت ملي و ثبات سياسي اجتماعي كشور نقش تعيين كننده دارد به طوري كه نظام‌ها و تسهيلات درون شهري و حتي برون شهري به تداوم خدمات برق وابسته است. صنعت برق در سراسر جهان در حال حركت به سمت بازارهاي رقابتي و فرآيند تجديد ساختار است؛ ايران نيز در حال گذار از ساختار انحصار طبيعي به بازارهاي رقابتي و ساختار جديدي است كه توليدكنندگان براي فروش انرژي به رقابت با يكديگر مي‌پردازند. اين مطالعه به بررسي تابع تقاضاي مصرف برق خانگي به همراه بررسي تغيير ساختار قيمتي صورت گرفته در طي سال‌هاي 1370- 1355 و 1389-1371مي‌پردازد. در اين راستا از مفاهيم آزمون هم‌جمعي انگل-گرنجر و آزمون هم‌جمعي دوربين- واتسون استفاده مي‌شود. نتايج بيانگرآن بود در هر دو بازه مصرف‌كنندگان نسبت به تغييرات قيمت نفت بسيار كم‌كشش بوده و حتي در بازه زماني دوم، وابستگي مصرف‌كنندگان به انرژي برق افزايش يافته است. همچنين به طور كلي با افزايش جمعيت، تقاضاي برق به طور فزاينده‌اي افزايش پيدا خواهد كرد.