استادان براي يادگيري از چه سبكي استفاده مي‌كنند؟

?What style Medical teachers use to learn

مقدمه: شرط لازم براي توانمندسازي اعضاي هيأت‌علمي دانشكده‌هاي پزشكي در زمينه آموزش، طراحي و اجراي برنامه‌هاي توانمندسازي مؤثر و استفاده از روش‌هاي آموزشي مناسب است. شناسايي سبك‌هاي يادگيري آنان و ارائه دوره‌هاي آموزشي بر آن اساس مهم است. پژوهش حاضر با هدف شناسايي سبك‌‌هاي يادگيري اعضاي هيأت‌علمي بر اساس نظريه كلب در دانشگاه علوم پزشكي مشهد در سال 1397 انجام شد. روش‌ها: اين پژوهش از نوع توصيفي- مقطعي بود. جامعه آماري 138 نفر از اعضاي هيأت‌علمي دانشگاه علوم پزشكي شهر مشهد بودند كه در سال تحصيلي 98-97 مشغول به تدريس بودند و مشمول دوره توانمندسازي حيطه آموزشي سطح يك مي‌شدند. براساس نمونه‌گيري تمام شماري كليه اين جامعه به‌ عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوري داده‌‌ها در اين پژوهش پرسشنامه سبك يادگيري كلب 3/1 بود. داده‌‌ها با استفاده از آمار توصيفي و آزمون‌‌هاي آماري chi-square و Kruskal–Wallis مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت. نتايج: ميزان مشاركت اعضاي هيأت‌علمي برابر با 77/5 درصد بود. سبك‌‌هاي يادگيري اعضاي هيأت‌علمي به ترتيب شامل 58 نفر جذب‌كننده (59/8 درصد)، 27 نفرهم‌گرا (27/8 درصد)، 9نفر واگرا (9/3 درصد)، 3نفر انطباق‌يابنده (3/1 درصد) بودند. بين سبك‌‌هاي يادگيري غالب (جذب كننده و هم‌گرا) و متغير‌هاي جمعيت شناختي ارتباط معناداري يافت نشد. همچنين بين سبك‌‌هاي يادگيري در گروه‌‌هاي پايه و باليني تفاوت آماري معنادار وجود نداشت. نتيجه‌گيري: با توجه به سبك يادگيري غالب در اين مطالعه پيشنهاد مي‌شود كه در دوره‌‌هاي توانمندسازي بيش‌تر از روش‌‌هاي آموزشي سخنراني، روش‌‌هاي ديداري و خودآموزي با مطالب خواندني استفاده شود، اما نبايد فراموش كرد كه در يك دوره فراگيراني با سبك‌‌هاي يادگيري گوناگون حضور خواهند داشت كه هريك روش ياددهي خاصي طلب مي‌كند. لازم است با توجه به چندگانگي سبك‌هاي يادگيري از روش‌‌هاي متنوع ياددهي استفاده شود

Introduction: Planning and implementation of effective empowerment programs and using appropriate educational methods are prerequisites for empowering teachers of medical colleges. Identification of their learning styles and presentation of training courses according to them seem to be important. This study endeavored to identify the learning styles of faculty members based on Kolb theory at Mashhad University of Medical Sciences in the academic year 2018. Methods: This was descriptive-cross sectional research. The population was 138 teachers of Mashhad University of Medical Sciences that were teaching during the 2018-2019 and were included in level one of empowerment course for educational intents. Based on the universal sampling, the population was selected as the sample. The data collection instrument was Kolb's learning style inventory V.3.1. Data were analyzed through descriptive statistics and Chi-square and Kruskal-Wallis statistical tests. Results: The participation rate of teachers were 77.5%. The teachers' learning styles in order of their prevalence included: 58 assimilating (59.8%), 27 converging (27.8%), 9 diverging (9.3%), 3 accommodating (3.1%). It is not found any significant relationship between dominant learning styles (assimilating and converging) and demographic variables. There was no significant difference between learning styles in basic and clinical teachers as well. Conclusion: Due to the dominant learning style, it is suggested that in empowerment courses, more lecture teaching methods, visual methods and self-study methods with reading materials be used. It should be taken into account that there will be different learning styles in the courses, each of which requires a specific teaching method. Due to the multiplicity of learning styles, various teaching methods need to be employed.