بررسي رابطه ي بين احقاق جنسي و تعارضات زناشويي در زنان

The Relationship between Sexual Assertiveness and Marital Conflicts of a sample of women in Zarrin shahr

زمينه و هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسي رابطه‌ي بين احقاق جنسي زنان متأهل به مفهوم داشتن شخصيتي ابرازگر و قوي در رابطه‌ي جنسي- و تعارضات زناشويي انجام پذيرفت. مواد و روش‌ها: بدين منظور تعداد 225 نفر از زنان متأهلي كه در سال 1393 در شهرستان زرين شهر استان اصفهان ساكن بوده‌اند، به طور تصادفي انتخاب گرديده و به پرسش‌نامه‌هاي احقاق جنسي هالبرت (Hulbert Index of Sexual Desire) و تعارضات زناشويي باقر ثنايي (Marital Conflict Questionnaire) پاسخ داده‌اند. يافته‌ها با استفاده از نرم‌افزار آماري SPSS نسخه‌ي 19 به روش همبستگي پيرسون مورد تجزيه و تحليل آماري قرار گرفت. يافته‌ها: تجزيه و تحليل يافته‌ها نشان داد كه بين احقاق جنسي زنان متأهل و تعارضات زناشويي آنان رابطه‌ي قوي، منفي و معني‌دار 0/203- وجود دارد (P<0.05). به علاوه، بين احقاق جنسي زنان و مؤلفه‌هاي كاهش رابطه‌ي جنسي 0/131- افزايش واكنش‌هاي هيجاني 0/149- جدا كردن امور مالي از يكديگر 0/188- و كاهش ارتباط مؤثر زوجين 0/249- رابطه منفي و معني‌دار بود و قوي‌ترين رابطه، بين احقاق جنسي و كاهش ارتباط مؤثر مشاهده گرديد. نتيجه‌گيري: يافته‌هاي اين پژوهش نشان مي‌دهد كه با كاهش احقاق جنسي زنان، بر شدت تعارضات زناشويي افزوده مي‌شود. بنابراين پژوهشگران ضمن پيشنهاد انجام مطالعات مشابه كمي با نمونه‌هاي بيشتر و كيفي در جمعيت‌هاي مشابه، معتقد هستند طراحي دوره‌هاي آموزش جنسي و نحوه ابرازگري مبتني بر فرهنگ ايراني اسلامي مي‌تواند در افزايش توانايي احقاق جنسي زنان متأهل و به دنبال آن كاهش تعارضات زناشويي خانواده‌ها مؤثر واقع گردد.

Aim and Background: This study investigated the relationships between sexual assertiveness as showing a strong and confident personality in sexual relation and marital conflicts between couples. Methods and Materials: During a correlational study a random sample of married women, (N=225) who were living in Zarrin Shahr (Isfahan province) in 1393 were selected. They answered Hulbert sexual assertiveness and Bagher Sanai Marital Conflict questionnaires. Pearson correlation coefficient analysis with SPSS 19 conducted. Findings: Analysing the data showed that there is a significant negative correlation - 0/203 between sexual assertiveness and marital conflict (P<0.05). The correlation between sexual assertiveness and decreasing sexual relations -0.131, increased exciting reactions -0.149, separating financial affairs -0/188, and reducing effective relations -0.249 was significant. (P<0.05). The strongest relation was observed between sexual assertiveness and reducing effective relations. Conclusions: our findings suggest that with decreasing sexual assertiveness, marital conflict for our participant increases. Further quantitative studies with greater sample size and qualitative researches in Iranian cities with more conservative sexual norms are warranted to evaluate the relationship between these two variables. We believe that development of courses of sex education and assertiveness based on Iranian Islamic norms will be useful for improvement of women's sexual assertiveness and decreasing marital conflict in their families.