بررسي تطبيقي برنامه درسي دوره كارشناسي ارشد علم اطلاعات و دانش شناسي ايران و انگليس، بر اساس مدل ويلسون

هدف: هدف از انجام اين پژوهش ارزيابي و بهبود برنامه درسي جديد دوره كارشناسي ارشد علم اطلاعات و دانش شناسي در ايران، از طريق مطالعه تطبيقي همين برنامه درسي در كشور انگليس، بر اساس مدل ويلسون است. روش پژوهش: پژوهش حاضر از ديدگاه هدف كاربردي و روش پژوهش آن تحليلي- مقايسه‌اي است. داده‌ها به صورت كتابخانه‌اي جمع آوري شده‌اند. برنامه‌هاي آموزشي از طريق وب‌سايت رسمي دانشگاه براي انگليس و وزارت علوم، تحقيقات و فناوري ايران تهيه شد، كه در آن‌ها محتوا و سرفصل دروس، بر اساس مدل ويلسون تحليل محتوا شده است. سپس يافته‌ها مورد مطالعه تطبيقي با يكديگر قرار گرفته و نتايج توسط نمودارها و جداول ارائه شده است. يافته‌ها: ميزان آموزش حوزه‌هاي اساسي مدل ويلسون، يعني حوزه‌هاي "افراد"، "محتواي اطلاعاتي"، "نظام‌هاي اطلاع رساني" و "سازمان‌ها" در برنامه درسي دوره ارشد علم اطلاعات و دانش شناسي دانشگاه شفيلد انگليس به ترتيب25/37%، 23/56%، 23/30% و 27/77% است. ميزان آموزش همين حوزه‌ها در برنامه درسي ايران به ترتيب20/11%، 39/25%، 22/48% و 18/16% است. نتيجه‌گيري: ميزان انطباق برنامه درسي دوره كارشناسي ارشد علم اطلاعات و دانش شناسي دانشگاه شفيلد با مدل ويلسون 93/9% است و ميزان انطباق همين برنامه درسي در ايران 71/5% است. براي بالا بردن ميزان اين انطباق در برنامه درسي ايران، نياز به برقراري توازن بيشتري در آموزش حوزه‌هاي مختلف مدل ويلسون وجود دارد. در واقع بايد حوزه‌هاي افراد، نظام‌هاي اطلاع‌رساني و سازمان‌ها را تقويت كرد و از تأكيد بر حوزه محتواي اطلاعاتي كاست. براي انجام اين مهم مي‌توان از برنامه درسي انگليس الگوبرداري و سپس آن را بومي‌سازي نمود.

Objective: The purpose of this research is to evaluate and improve the new Masters curriculum of Library and Information Science in Iran, through comparing with England’s curriculum, based on Wilson model. Methods: This is an applied research. The research has an analytical comparative method. It is done in two stages, first the content of the courses are analyzed, then compare this analysis results with each other. Data are collected through documentary research. Results: The Wilson proposal model has 4 areas of education; people, information content, information systems and organizations. Findings indicate that Sheffield University curriculum (as the representative of England) respectively covers these subjects as follows: 25.37%, 23.56%, 23.30%, 27.77%. an‎d the Iran's: 20.11%, 39.25%, 22.48% and 18.16%. Conclusion: Results show that the curriculum of Sheffield university of England is more compatible with Wilson Model with the rate of 93.9%. an‎d the Iran's curriculum rate is 71.5%. To improve this compatibility for Iran curriculum, it is better to increase the areas of people, information systems and organizations, and decrease the area of information content. This made the curriculum more balanced. To achieve this, England curriculum can be used as a pattern after localization