عنوان مقاله :
برنامه مواجهه زودرس باليني و نگرش دانشجويان پزشكي در ايران
عنوان به زبان ديگر :
Early Clinical Exposure Program and Attitude of Medical Students in Iran
پديد آورندگان :
سعادت رشتي, علي دانشگاه علوم پزشكي گيلان - دانشكده پزشكي
كليدواژه :
برنامه مواجهه زودرس باليني , نگرش دانشجويان پزشكي , ايران
چكيده فارسي :
از حدود يك قرن پيش تفكيك آموزش رشته پزشكي به دو مرحله پيش باليني و باليني موجب شد كه آموزش باليني نيازمند يك مرحله پيش باليني مجزا و مبتني بر علوم پايه باشد(1). در گذر زمان، كمرنگ بودن مسائل اخلاقي، نگرشي و مهارتهاي طبابت در آموزش پزشكي با اصول حرفهاي گري در قرن بيست و يكم ناسازگار به نظر ميرسيد، اصولي كه پزشكاني داراي مهارتهاي ارتباطي و پاسخگوي نياز جامعه را مطلوب ميدانست(2). بنابراين دو دهه قبل شوراي پزشكي عمومي انگلستان(General Medical Council) از آموزشگاههاي پزشكي سراسر جهان دعوت نمود تا مهارتهاي پايه باليني را با تأكيد بر تربيت پزشكان داراي صلاحيت، بهطور زودرس در كوريكولوم پزشكي آموزش دهند(3). ازاينرو دورههاي تجربه زودرس باليني شكل گرفت كه در آن اصطلاح "تجربه" بهصورت ارتباط واقعي و اصيل انساني در محيط باليني يا جامعه با هدف افزايش يادگيري مفهوم سلامت، ناخوشي، بيماري و نقش حرفهاي فرد تعريف ميگردد(2).
خوشبختانه در طي سالهاي اخير مواجهه زودرس باليني در تعدادي از دانشگاههاي علوم پزشكي ايران طراحي و اجرا شده، همچنين اين برنامه داراي جايگاه مشخصي در كوريكولوم بازنگري شده پزشكي عمومي در مقطع علوم پايه است. نگرش فراگيران اين برنامه درسي از اين نظر حائز اهميت است كه موجب جهتدهي به تنظيم برنامه، فراهم نمودن تسهيلات بيشتر و ايجاد يك محيط آموزشي انگيزهبخش شده و زمينهي برنامهريزي كارآمد براي تربيت پزشكان داراي صلاحيت را فراهم ميآورد(4).
مطالعات بر روي نگرش دانشجويان پزشكي كه اين دوره آموزشي را در دانشگاههاي علوم پزشكي كشور گذراندهاند حاكي از افزايش انگيزه(6, 5)، نگرش مثبت به حرفه پزشكي(4) و آموزش پزشكي(7)، رضايتمندي نسبت به دروس علوم پايه، درك مؤلفههاي اجتماعي مؤثر بر سلامت و درك تفكر باليني(8) آنان است. در نتايجي متناقض نيز پژوهشگران به عدم تغيير مثبت در نگرش دانشجويان نسبت به دروس علوم پايه(6)، مهارتهاي ارتباطي(8) و حرفه پزشكي(7) اشاره نمودهاند. تحقيقات كيفي نيز در كنار پژوهش هاي كمّي در اين حوزه صورت گرفته است. درونمايههاي استخراجشده از نظرات دانشجويان در يك مطالعه شامل ادغام تئوري و عمل، تعامل با ديگران و توسعه حرفهاي و انگيزش براي يادگيري پزشكي بود(9). در مطالعه كيفي ديگر گزارههايي ازجمله آگاهي از نقشها و وظايف جديد بهعنوان دانشجوي پزشكي، كسب وجدان كاري، حساس شدن نسبت به مشكلات و نيازها و تمايلات بيماران براي كمك به آنها، واقعگرايي درباره محدوديتهاي حرفه پزشكان، جذابيت علوم پايه، آشنا شدن با محيط كاري، ارزشمند دانستن آموزش پزشكي، تأكيد بر علوم پايه در راستاي تدريس باليني، افزايش علاقه به آموزش پزشكي و انگيزش به شغل آينده، فرصتي براي ورود به محدودههاي ناآشنا و معرفي به محيط بيمارستان، بهعنوان درونمايه از نظرات دانشجويان استخراج گرديدهاند(10).
ديدگاه دانشجويان پزشكي نسبت به نحوه اجراي برنامههاي درسي مواجهه زودرس باليني موضوع دسته ي ديگري از مطالعات بوده و مؤلفههايي كه ديدگاه دانشجويان نسبت به آنها بررسي شده عبارتاند از: فراهم شدن فرصتي براي بحث و اشتراكگذاري دانش در برنامه، مفيد بودن گراندراندها، مفيد بودن مواجهه زودرس باليني و ايجاد تجربيات بيشتر(9)، بحثهاي گروهي، مديريت برنامه، مديريت زمان، كيفيت برگزاري دورهها(10)، مواجهه با بيماران در برنامه و درنهايت ارزيابي كلي از برنامه(11). نتايج حاكي از نگرش مثبت دانشجويان به اين برنامه درسي ميباشد، هرچند بعضي دانشجويان ميزان تماس با بيماران را ناكافي دانسته و يا تدريس وقتگير اساتيد و تعداد زياد دانشجويان را مانع بحثهاي گروهي قلمداد ميكردند(11).
از سويي ديگر محققين نگرش دانشجويان نسبت به محيط آموزشي بعد از اجراي مواجهه زودرس باليني را با استفاده از پرسشنامه DREEM بررسي نمودند كه حاكي از مطلوب بودن محيط آموزشي است. ادراك دانشجو از يادگيري، جو حاكم و اساتيد و نيز ادراك خويشتن ازنظر آكادميك و اجتماعي عواملي هستند كه مورد ارزيابي قرارگرفتهاند(12).
با توجه به نتايج يادشده، اجراي مواجهه زودرس باليني در ايران علاوه بر اثر مثبت بر نگرش دانشجويان پزشكي، منجر به بهبود نگرش دانشجويان به محيط آموزشي نيز شده، ضمن آنكه ديدگاه دانشجويان نسبت به نحوه اجراي اين برنامه درسي نيز درمجموع مثبت بوده كه اين موضوع مي تواند پشتوانه ي گسترش اين برنامه در دانشگاه ها قرار گيرد. نگرش منفي دانشجويان در بعضي موارد ذكرشده نيز راه گشاي بهبود برنامه در جهت تربيت دانش آموختگان داراي صلاحيت خواهد بود. البته در مطالعات صورت گرفته از ابزار يكساني جهت بررسي نگرش دانشجويان استفاده نشده، ضمن اينكه ارزيابي مهارت و دانش كسبشده در طي برگزاري دورههاي مواجهه زودرس باليني كمتر موردتوجه قرارگرفته است. همچنين آثار اين اصلاحات آموزشي بر سيستمهاي سلامت و جامعه نيز ميتواند موضوع پژوهش هاي آتي باشد.
چكيده لاتين :
no abstract
عنوان نشريه :
پژوهش در آموزش علوم پزشكي