شماره ركورد :
1177667
عنوان مقاله :
مقايسه اثربخشي تحريك الكتريكي مغز از روي جمجمه و درمان شناختي-رفتاري برباورهاي افراد مبتلا به اختلال وسواس-جبري
عنوان به زبان ديگر :
Comparison of the effectiveness of brain electrical stimulation of the skull and cognitive-behavioral therapy on the beliefs of people with obsessive-compulsive disorder
پديد آورندگان :
محاب، رضوان دانشگاه آزاد اسلامي - پرديس علوم و تحقيقات خوزستان - گروه روانشناسي , نادري، فرح دانشگاه آزاد اسلامي، واحد اهواز - گروه روانشناسي، اهواز، ايران , احتشام زاده، پروين دانشگاه آزاد اسلامي، واحد اهواز - گروه روانشناسي، اهواز، ايران , حافظي، فريبا دانشگاه آزاد اسلامي، واحد اهواز - گروه روانشناسي، اهواز، ايران , ابراهيمي مقدم، حسين دانشگاه آزاد اسلامي، واحد رودهن - گروه روانشناسي، رودهن، ايران
تعداد صفحه :
17
از صفحه :
2148
از صفحه (ادامه) :
0
تا صفحه :
2164
تا صفحه(ادامه) :
0
كليدواژه :
تحريك الكتريكي مغز , افسردگي , درمان شناختي - رفتاري , باورهاي وسواسي
چكيده فارسي :
مقدمه: اختلال وسواس-جبري[1] يك بيماري عصب روان شناختي مزمن و مقاوم به درمان است كه اغلب در دوران كودكي ايجاد شده و در بلند مدت منجر به مشكلات قابل ملاحظه در زندگي فرد مي‌شود هدف اين پژوهش، مقايسه اثربخشي تحريك الكتريكي مغز از روي جمجمه و درمان شناختي-رفتاري بر باورهاي وسواسي و افسردگي در افراد مبتلا به اختلال وسواس-جبري شهر تهران بود. روش كار : از جامعه آماري مذكور بر اساس نمونه‌گيري غير تصادفي ودر دسترس 30 نفر انتخاب وبه صورت تصادفي به دو گروه آزمايش و يك گروه كنترل تقسيم شدند. هر گروه 10 نفر بودند. طرح پژوهش نيمه تجربي از نوع پيش آزمون-پس آزمون با گروه كنترل بود. شركت كنندگان در پژوهش به پرسشنامه باورهاي وسواسي (2011) و افسردگي بك (1972) پاسخ دادند. براي تحليل داده‌ها از تحليل كوواريانس يك متغيري (آنكوا) و تحليل كوواريانس چند متغيري (مانكوا) استفاده شد. نتايج: يافته‌ها نشان داد كه هر دو درمان تحريك الكتريكي مغز از روي جمجمه و درمان شناختي-رفتاري، به‌صورت جداگانه باعث كاهش باورهاي وسواسي و افسردگي در افراد مبتلا به اختلال وسواس-جبري شده‌اند. نتيجه گيري: از بين دو درمان تحريك الكتريكي مغز از روي جمجمه و درمان شناختي-رفتاري، درمان شناختي-رفتاري در كاهش باورهاي وسواسي مؤثرتر از تحريك الكتريكي مغز از روي جمجمه بوده است. ولي در كاهش افسردگي درمان تحريك الكتريكي مغز از روي جمجمه مؤثرتر بوده است.
چكيده لاتين :
Introduction: Obsessive-compulsive disorder is a chronic and refractory psychiatric neuropsychiatric disorder that often develops in childhood and leads to significant problems in the long-term. Cognitive-behavioral therapy was based on obsessive-compulsive beliefs and depression in people with obsessive-compulsive disorder in Tehran. Methods: Thirty individuals were selected from the statistical population based on non-random sampling and were divided into two experimental and one control group. There were 10 patients in each group. The research design was quasi-experimental with pretest-posttest with control group. Research participants responded to the Obsessive-Compulsive Beliefs Questionnaire (2011) and Beck Depression Inventory (1972). Data were analyzed using one-way covariance analysis (ANCOVA) and multivariate analysis of covariance (Mankova). Results: The results showed that both brain electrical stimulation therapy and cognitive-behavioral therapy, respectively, reduced obsessive-compulsive beliefs and depression in individuals with obsessive-compulsive disorder. Conclusion: Among the two methods of brain electrical stimulation of the skull and cognitive-behavioral therapy, cognitive-behavioral therapy was more effective in reducing obsessive beliefs than electrical stimulation of the brain. But it has been shown to be more effective in reducing depression than electrical stimulation of the brain
سال انتشار :
1399
عنوان نشريه :
مجله دانشكده پزشكي دانشگاه علوم پزشكي مشهد
فايل PDF :
8215810
لينک به اين مدرک :
بازگشت