شماره ركورد :
1177856
عنوان مقاله :
رهيافت پساساختارگرايي به مفهومِ پيرنگ: كوندرا عليه ارسطو (مطالعۀ موردي: رمان جاودانگي)
عنوان به زبان ديگر :
(Post-structuralism approach to plot: Kundera against Aristotle (case study: Immortality novel
پديد آورندگان :
دانيالي، عارف دانشگاه گنبد كاووس - گروه الهيات، ايران
تعداد صفحه :
-3
از صفحه :
7
از صفحه (ادامه) :
0
تا صفحه :
3
تا صفحه(ادامه) :
0
كليدواژه :
پيرنگ , رابطۀ علّيتي , تصادف , ارسطو , كوندرا
چكيده فارسي :
مقالۀ حاضر، با رويكرد پساساختارگرايي به بررسي مفهوم پيرنگ در ارسطو و كوندرا مي‌پردازد؛ نقدهاي كوندرا به ارسطو را بيانگرِ تضاد هستي-شناختي-معرفت‌شناختيِ آنها است. از اين‌منظر، اين مقاله مي‌كوشد به اين پرسش پاسخ دهد كه: چرا كوندرا-برخلاف ارسطو- پيرنگ را خصمِ رمان مي‌داند؟ در جهان روائيِ كوندرايي، هيچ يك از مفاهيم ارسطويي-يعني وحدت، ضرورت و كليّت- جايي ندارد؛ در مقابل، از جهاني سرشار از كثرات، عناصر نامعقول، اتفاقات و امكان‌هاي تصادفي سخن مي‌گويد كه رمان، بازنمايي‌كنندۀ آن است. در همين‌جاست كه كوندرا به مكاتب پساساختارگرا نزديك مي‌شود. نزد كوندرا، رمان، شكلي از انديشيدن است كه با ماهيت‌گرايي و عليّت‌باوريِ ارسطويي درتقابل است و برخلاف فلسفه، راويِ يك جهانِ غيرعقلاني است. علت مخالفت كوندرا با پيرنگ همين است: پيرنگ، زادۀ درك عقلاني از جهان همچون پيوستار علّي است. از همين ‌روست كه در روايت كوندرايي، عناصري وارد مي‌شود كه در روايت ارسطويي طرد مي‌شد؛ عناصري همچون حادثۀ فرعي، گريز از موضوع و فقدان ضرورت علّي-معلولي. سرانجام اينكه، كوندرا پيرنگ را همچون سيطرۀ تك‌صدايي و قدرت مطلقۀ خطِ داستان نفي مي‌كند. هدف پژوهش حاضر نشان دادن اين نكته است كه بدون فهم چشم‌انداز پساساختارگراي كوندرا(چشم‌انداز نيچه‌اي) نمي‌توان مفهوم روايت در رمان‌هاي او را درك كرد. براي كوندرا، هميشه نيچه به عنوان نياي پساساختارگرايان، يك فيلسوف اساسي بوده است.
چكيده لاتين :
This article investigates concept of plot in thoughts of Aristotle and Kundera. Kundera's critiques to Aristotle show ontological-epistemological contrasts between them. In this regard, this article tries to answer this question: Why does Kundera -contrary to Aristotle- considers the plot as enemy of Novel?In Kundera'narrative world there wasn't Aristotelian concepts as unity,necessity,generality. On the contrary, Kundera discusses about world of multiplicity, unintelligible elements and coincidences; a world that Novels represent it.In this regard, Kundera is close to post-structuralism school. The Novel is a thinking way that it is in contrast with Aristotelian essentialism and causality. Contrary to philosophy, the Novel is narrator of irrational events. Kundera expressed her objection to plot, because It is outcome of rational perception about the world as causal texture. Kundera considers the elements that Aristotle cross them out :elements as minor event, off-topic and accidentalism. Kundera considers the plot as storyline hegemony and denial of polyphony in Fiction. This essay elaborates Kundera's post-structuralism perspective(Nietzsche perspectivism) resulted in narration change. For Kundera, Nietzsche as post-structuralism ancestor has always been the essential philosopher.
سال انتشار :
1398
عنوان نشريه :
پژوهشنامه مكتب هاي ادبي-دانشگاه مازندران
فايل PDF :
8216410
لينک به اين مدرک :
بازگشت