عنوان مقاله :
عدم ارتباط چندشكلي آديپونكتين T>G 45+ با خطر ابتلا به سندرم تخمدان پليكيستيك در زنان استان آذربايجان غربي، ايران
پديد آورندگان :
رهنما، ليلا دانشگاه آزاد اسلامي - دانشكده علوم پايه و فناوري هاي نوين - گروه زيست شناسي، تهران , باقري، مرتضي دانشگاه علوم پزشكي اروميه - پژوهشكده پزشكي سلولي و مولكولي - مركز تحقيقات سلولي و مولكولي، اروميه، ايران , پيشكار، ليلا دانشگاه آزاد اسلامي - دانشكده علوم پايه و فناوري هاي نوين - گروه زيست شناسي، تهران , عبدي راد، عيسي دانشگاه علوم پزشكي اروميه - پژوهشكده پزشكي سلولي و مولكولي - مركز تحقيقات سلولي و مولكولي، اروميه، ايران , نان بخش، فريبا دانشگاه علوم پزشكي اروميه - پژوهشكده پزشكي سلولي و مولكولي - مركز تحقيقات سلولي و مولكولي، اروميه، ايران
كليدواژه :
سندرم تخمدان پليكيستيك , پليمورفيسم , ژن آديپو نكتين
چكيده فارسي :
پيشزمينه و هدف: سندرم تخمدان پليكيستيك رايجترين علت نازايي است و با عدم تخمكگذاري و هيپرآندروژنيسم مشخص ميشود. شيوع سندرم تخمدان پليكيستيك در بين زنان ايراني معادل 6/14 درصد گزارششده است. تاكنون چندين واريانت ژني مستعدكننده سندرم تخمدان پليكيستيك شناسايي شده است. نتايج مطالعات مختلف بهصورت متناقض ميباشد؛ بنابراين با توجه به عوارض دارويي و از طرف ديگر هزينه بالاي درمان بيماران، بهمنظور مديريت بيماران در اين مطالعه چندشكلي T>G 45+ در اگزون 2 ژن آديپو نكتين و ارتباط آن با سندرم تخمدان پليكيستيك در زنان استان آذربايجان غربي (ايران) ارزيابي گرديد.
مواد و روش كار: اين مطالعه در دو گروه بيمار (به تعداد 50 نفر) و شاهد (به تعداد 50 نفر) انجام شد. 3 ميليليتر خون محيطي در لولههاي فالكون حاوي ماده ضد انعقاد خون از افراد شركتكننده در مطالعه اخذ شد. براي استخراجDNA ي ژنومي از روش نمك اشباع استفاده شد. براي تعيين آللها و ژنوتايپها از روش RFLP-PCR استفاده شد.
يافتهها: ميانگين سني افراد مشاركتكننده در اين طرح معادل 25/03±3/6 در گروه بيمار و 8/4 ± 01/27 در گروه شاهد بود. كليه بيماران شركتكننده در اين طرح با شاخص توده بدني26/04±9/3 چاقي متوسط داشتند. كليه بيماران هيرسوت بودند. در اين مطالعه اختلاف معنيداري در گروههاي مورد و شاهد مطالعه شده به لحاظ فراواني آللها و ژنوتايپها مشاهده نشد. در گروه شاهد آللها و ژنوتايپهاي مشاهدهشده در چندشكلي T>G 45+ در اگزون 2 ژن آديپو نكتين در تعادل هاردي-واينبرگ بودند. مقادير كاي اسكوئر و P-Value با درجه آزادي 2 به ترتيب معادل (3/84 >) 3/2 و 0/1 ميباشد.
بحث و نتيجهگيري: چندشكلي T>G 45+ در اگزون 2 ژن آديپو نكتين از ريسك فاكتورهاي خطر سندرم تخمدان پليكيستيك در جمعيت زنان استان آذربايجان غربي نيست. بررسي ساير ريسك فاكتورهاي مرتبط با عوامل ژنتيكي و محيطي و تعامل آنها با يكديگر توصيه ميشود
چكيده لاتين :
Background & Aims: Polycystic ovary syndrome is the most common cause of infertility and is
characterized by the lack of ovulation and hyperandrogenism. The prevalence of polycystic ovary
syndrome among Iranian women is 14.6%. Several polycystic ovary syndrome susceptible gene variants
have been identified so far. The results of various studies are inconsistent. Due to drug side effects and
high cost of treatment, this study was designed to manage patients. In this study, the association of
adiponectin +45 T/G polymorphism with the risk of polycystic ovary syndrome in women from West
Azerbaijan Province (Iran) was evaluated.
Materials & Methods: This study was performed in two groups of patients and controls. 3 ml of
peripheral blood was collected from the participants in the study. Saturated salt method was used to
extract genomic DNA. PCR-RFLP method was used to determine polymorphisms.
Results: The mean age of the participants was 25.03±3.6 in the patient group and 27.01 ± 4.8 in the
control group. All the patients who participated in this study had average obesity with a body mass index
of 26.04±3.9. All patients were hirsute. In this study, no significant differences were observed between
the case and control groups regarding genotypic and allelic frequencies. The observed alleles and
genotypes of ADIPOQ +45 (T / G) were in Hardy-Weinberg equilibrium in the control group. Chisquare
and p-values with two degrees of freedom are 3.2 (<3.84) and 0.1, respectively.
Conclusion: ADIPOQ +45 (T / G) gene polymorphism is not a risk factor for polycystic ovary syndrome
in women of West Azerbaijan Province. Investigation of other risk factors related to genetic and
environmental factors and their interaction with each other is recommended.
عنوان نشريه :
مجله پزشكي اروميه