مقايسه كمال گرايي مثبت و منفي، اهمال كاري تحصيلي و سبك هاي مقابله با استرس در دانش آموزان متوسطه دوم تيزهوش و عادي شهر مرودشت

Positive and negative perfectionism, academic procrastination, and stress coping styles among Marvdasht gifted and normal highschool students

هدف از پژوهش حاضر مقايسه كمال ­گرايي مثبت و منفي، اهمال‌كاري تحصيلي و سبك‌هاي مقابله با استرس در دانش‌آموزان متوسطه دوم تيزهوش و عادي است. اين پژوهش از لحاظ هدف، كاربردي و از نظر روش، علّي ـ مقايسه‌اي است. جامعه آماري اين پژوهش شامل همه‌ي دانش‌آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر مرودشت است. گروه نمونه متشكل از 200 نفر در دو گروه (100نفر دانش‌آموزان عادي و100 نفر دانش‌آموز تيزهوش) است. براي تعيين حجم نمونه در دانش‌آموزان عادي از روش نمونه‌گيري تصادفي خوشه‌ اي چند مرحله ­اي، استفاده شد و براي تعيين نمونه در دانش‌آموزان تيزهوش از روش نمونه‌گيري در دسترس استفاده شد و با پرسش‌نامه كمال‌گرايي تريشورت و مان (2000)، پرسش‌نامه اهمال‌كاري تحصيلي سواري، پرسش‌نامه مقابله با موقعيت استرس‌ آور اندلر و پاركر (1990) موردسنجش قرار گرفتند. داده‌هاي گردآوري‌شده در دو سطح مورد تجزيه‌ و تحليل (آمار توصيفي و آمار استنباطي) قرار گرفت. در سطح آمار از ميانگين و انحراف معيار و در سطح آمار استنباطي از روش آزمون «t دوگروهي مستقل» و تحليل مانوا استفاده شد. نتايج نشان داد كه ميزان كمال‌ گرايي مثبت در دانش‌آموزان تيزهوش بيش‌تر از دانش‌آموزان عادي است و ميزان كمال‌ گرايي منفي در دانش‌آموزان عادي بيش‌تر از دانش‌آموزان تيزهوش است. بين ميزان اهمال‌ كاري و ابعاد آن در بين دانش‌آموزان عادي و تيزهوشان تفاوت معني‌دار وجود دارد دانش‌آموزان عادي نسبت به دانش‌آموزان تيزهوش از سبك‌هاي مقابله‌اي هيجان‌ مدار و اجتنابي استفاده مي‌كنند و دانش‌آموزان تيزهوش بيش‌تر از سبك مقابله‌اي مسئله‌مدار استفاده مي‌كنند.

The present study was conducted aiming to investigate positive and negative perfectionism, academic procrastination, and stress coping strategies among Marvdasht gifted and normal high school students. This is an applied research which applied a causal-comparative design. The statistical population was composed of all the female secondary high school students at Marvdasht. The sample group encompassed 200 subjects divided into two normal and gifted student groups, each with 100 subjects. To determine the sample size for normal and gifted students, the use was made of multistage cluster sampling and convenience sampling methods, respectively. they were then assessed using the Positive and Negative Perfectionism Scale (TerryShort, et al., 2000), Savari’s Academic Procrastination Test, and The Coping Inventory of Stressful Situations (Endler & Parker, 1990). The collected data were analyzed at two levels of descriptive and inferential statistics. In the former, the mean and standard deviation and in the latter, independentsamples t-test and MANOVA were employed. The results showed that the degree of positive perfectionism was higher among the gifted than the normal students and, moreover, that negative perfectionism was higher among normal than the gifted subjects. It was also found that the relationship between academic procrastination and its aspects was statistically significant among the gifted and normal students. Furthermore, it was revealed that compared to the gifted, the normal students tended to use emotional and avoidant coping strategies, whereas the gifted students adopted problem solving coping strategy.