شماره ركورد :
1178148
عنوان مقاله :
دريداي لويناسي؛ گذار از هستي شناسي به اخلاق
پديد آورندگان :
كاظمي ، احسان دانشگاه شهيد چمران اهواز , جمشيدي ، محسن دانشگاه تهران , ماخاني ، سعيد دانشگاه تهران
از صفحه :
223
تا صفحه :
243
كليدواژه :
ژاك دريدا , سنت فلسفي , لويناس , هستي شناسي , اخلاق
چكيده فارسي :
در اين مقاله به دنبال فهم انديشۀ فلسفي دريدا و رفع ابهام آن هستيم؛ پاسخ ما به اين ابهام آن است كه دريدا را بايد پيش از هرچيز در چارچوب مباحثِ امانوئل لويناس فهميد و قرار داد. اين جايگذاري دريد،ا در نوع خود، بسيار كليدي است و معناي ضمني فلسفۀ او را متفاوت مي سازد. دليل اين تحول آن است كه در خوانش عمومي دريدا را در درجۀ نخست وارث نيچه و پس از آن هايدگر مي دانند كه در افق فكري آن دو و در سنت نقد متافيزيك آن دو قرار مي گيرد. لويناسي ديدن دريدا به اين معني است كه فلسفۀ او را گذار از فلسفۀ هايدگري، يعني هستي شناسي، به اخلاق بدانيم. يعني آن كه سخن دريدا، بر اساس زبانِ لويناس، در چارچوبِ عدالت قرار مي گيرد. مطابق اين سخن، سوال اصليِ مقالۀ پيش رو اين است كه چگونه مي توان تقدم امر اخلاقي بر هستي شناسي را در فلسفۀ دريدا نشان داد؟ بر اين اساس تلاش فكري دريدا را بايد تلاشي براي فراروي از مباحث هستي شناسانه دانست و روش واسازي وي را تحليلي بدانيم كه نه در ساحت هستي كه در نيرويِ الزام آورِ امر اخلاقي صورت مي گيرد، عملي كه رو به بيرون و شناخت آن چه هست ندارد، بلكه به نام ديگري، از آنچه كه انجام شده و انجام داده، سخن مي راند. بر اين اساس، هدفِ مقالۀ حاضر ايضاحِ تقدم اخلاق بر هستي شناسي به معناي رويكردي درست به فلسفۀ دريدا مي باشد.
عنوان نشريه :
پژوهش هاي هستي شناختي
عنوان نشريه :
پژوهش هاي هستي شناختي
لينک به اين مدرک :
بازگشت