طراحي الگوي ساختاري خشونت براساس مولفه‌هاي روان شناختي و جامعه شناختي در نوجوانان بزهكار

Designing Violence's structural patternbased on psychosocial factors in delinquent juveniles

پژوهش حاضر با هدف طراحي الگوي ساختاري خشونت براساس مولفه‌هاي روان شناختي و جامعه شناختي در نوجوانان بزهكار انجام گرفت. پژوهش حاضر از لحاظ هدف كاربردي و از نظر روش توصيفي از نوع پيمايشي بود. جامعه‌ي آماري پژوهش را كليه‌ي نوجوانان و جوانان بزهكار به علت نزاع و درگيري و خشونت به مراكز نيروي انتظامي شهر اردبيل در سال 1398-1397 تشكيل دادند، كه به دليل كم بودن تعداد جامعه، كل جامعه‌ي پژوهش به عنوان نمونه تعيين گرديدند. براي جمع‌آوري داده‌ها از پرسشنامه‌هاي خشم نواكو (1994)، سلامت روان (GHQ)، مقياس چندبعدي حمايت اجتماعي زيمت، داهلم و فارلي (1988) و پرسشنامه‌ي سبك‌هاي فرزندپروري بامريد (1991) استفاده شد. داده­ها با روش آماري همبستگي و تحليل رگرسيون و مدل معادلات ساختاري مورد تجزيه‌وتحليل قرار گرفتند. نتايج به دست امده از تحليل داده­ها نشان داد كه بين سلامت روان و رفتار خشونت همبستگي منفي و معنادار وجود دارد، بين حمايت اجتماعي و رفتار خشونت آميز همبستگي منفي و معنادار وجود و بين سبك فرزندپروري استبدادي و رفتار خشونت آميز با ضريب همبستگي مثبت و معنادار وجود دارد. اما بين ساير سبك هاي فرزندپروري و رفتار خشونت آميز همبستگي معناداري به دست نيامد. تمامي اين ضرايب در سطح 0/01 معنادار بودند و اين بدين معني است كه با كاهش سلامت روان و حمايت اجتماعي و افزايش سبك فرزندپروري استبدادي، ميزان رفتارهاي خشونت آميز در نوجوانان افزايش پيدا مي كند. بنابراين، مي‌توان نتيجه گرفت كه سلامت روان، حمايت اجتماعي و سبك هاي فرزندپروري از جمله متغيرهاي روانشناختي موثر دركاهش يا افزايش رفتار خشونت‌آميز محسوب مي‌گردد.

The present research had been conducted aimed to design the structural pattern of violence based on psychosocial factors among delinquent juveniles. The research was practical in terms of objectives and it wasdescriptive _ surveying methodologically. The statistical society of the study included all delinquent juveniles who had been transferred to the police stations of Ardebil city because of violence,quarrels and conflicts during 1397_1398. Since the number of participants was inadequate, the research society was wholly selected as the sample. To collect data the Knocker anger questionnaire (1994), General health questionnaire (GHQ), Zimet, Dahlem, Farley's multidimensional scale of social support (1998) and Bamrind parenting style questionnaire were used. Data was analyzed using correlation statistics ,regression analysis and structural equations model. The results obtained from data analysis showed that there was a significant negative correlation between mental health and violence behavior, between social support and violent behavior a significant negative correlation was observed and a significant positive correlation was existed between dictatorial parenting style and aggressive behavior. However no significant correlation was obtained between other parenting styles with aggressive behavior. All of these coefficients were at a significance level of 0/01. This means that reducing mental health and social support and increasing dictatorial parenting style led to the increase in the rate of aggressive behaviors in juveniles. Thus it can be concluded that mental health, social support and parenting styles are considered as some of the psychological factors to reduce or increase aggressive behaviors.