عنوان مقاله :
واكاوي نقش هنرمند در كارخانههاي شيشهگري سنتي ايران از منظر ساختيابي گيدنز
پديد آورندگان :
خانپور ، آرزو دانشگاه الزهرا , سهرابي نصيرآبادي ، مهين دانشگاه الزهرا - دانشكده هنر , محمدزاده ، مهدي دانشگاه هنر اسلامي تبريز - دانشكدۀ هنرهاي صناعي
كليدواژه :
هنرمند شيشه , كارخانه شيشهگري سنتي , شيشهگري سنتي , ساختيابي
چكيده فارسي :
بيان مسئله: شيشهگري سنتي ايران امروزه به صورت كارخانههايي در حومۀ تهران و شهرهاي بزرگ فعال بوده و همچنان مانند دوران پس از انقلاب صنعتي با تغييرات اندكي به فعاليت خود ادامه ميدهند. هنرمند معاصر در تلاش جهت كاربست شيشه در خلق اثر خود، نيازمند مراجعه به كارخانههاي شيشهگري سنتي و تعامل با اينان است. آنچه مشخص است، اين تعامل براساس شرايط و قوانين حاكم بر هنر شيشه شكل گرفته كه نه از سر انتخاب، بلكه به اجبار و براساس قواعد حاكم بر شيشهگري سنتي برقرار است. از اينرو در اين پژوهش با بهرهگيري از تحليل جامعهشناختي، رابطۀ بين كارخانههاي شيشهگري سنتي به عنوان ساختار (قواعد) و هنرمند به عنوان كنشگران (منابع) مطرح و در نهايت به واكاوي نقش هنرمند در ساختار حاكم پرداخته ميشود.هدف: اين مقاله با هدف بررسي سهم هنرمند در فرآيند خلق آثار شيشه در كارخانههاي شيشهگري براساس نظريۀ ساختيابي «آنتوني گيدنز»، درصدد پاسخگويي به اين پرسش است كه هنرمند معاصر چه سهمي در خلق اثر در تعامل با كارخانههاي شيشهگري سنتي امروزۀ ايران دارد؟ و آيا اين سهم در تقابل با ساختارها و قواعد حاكم به هنرمند داده ميشود يا ساختار و قواعد مطالبۀ اين سهم بايد تغيير و دگرگوني يابد؟ روش تحقيق: اين مقاله از نظر راهبرد از نوع كيفي و از لحاظ هدف كاربردي است كه به شيوۀ توصيفي تحليلي و با استفاده از منابع كتابخانهاي و دادههاي حاصل از مطالعات ميداني و مشاهدات عميق نگارندگان به انجام رسيده است.نتيجهگيري: در نتايج حاصل از اين پژوهش مشخص ميشود؛ با توجه به اصول نظريۀ ساختيابي، هرگونه تغيير در قواعد و منابع انجام كنش در هريك از مؤلفههاي مؤثر، تغيير در كليت آن نظام را در پي خواهد داشت. تحول در جريان هنر شيشه معاصر مستلزم تغيير در رابطۀ بين هنرمند و كارخانههاي شيشهگري است. هنرمند شيشه معاصر بايد در جستجوي تعامل با نظام ديگري همچون دانشگاه باشد. لازم است هنرمند معاصر در فرآيند ساخت اثر خود به جاي تعامل با ساختار حاكم بر كارخانههاي شيشه در جستجوي ساختار مناسبي برآيد. در اينصورت هنرمند به جاي بهرهمندي از ساختار كارخانه و پذيرفتن نقش هنرمند طراح، مي تواند در فضاي كارگاه هنري خود نقش هنرمند مستقل را ايفا كند.