عنوان مقاله :
معماري بومي ايران در خوانشي نوين از دهۀ چهل خورشيدي تا كنون
پديد آورندگان :
ارباب زاده ، مرجان دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم و تحقيقات تهران - گروه معماري , اعتصام ، ايرج دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم و تحقيقات تهران دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم و تحقيقات تهران - گروه معماري , مفيدي شميراني ، مجيد دانشگاه علم و صنعت - دانشكدۀ معماري و توسعۀ شهري - گروه معماري
كليدواژه :
معماري بومي , معماري سنتي , معيار اقليمي , معماري پايدار , بومگرايي , نشانهشناسي
چكيده فارسي :
بيان مسئله: بيهويتي و عدم تعلق به مكان در كنار عدم توجه به اقليم، طبيعت و تاريخ، معماري مدرن را با مشكلات اساسي روبهرو كرد. همين مسئله معماران معاصر را بر آن داشت تا به جستوجوي راهحلي براي مشكلات برآمده از معماري مدرن برآيند. چگونگي برقراري ارتباط بين معماري، تاريخ و طبيعت به گونهاي كه محصول طراحي توانايي پاسخگويي به نيازهاي امروز را داشته و در عين حال بهرهمند از تكنولوژي پيشرفته باشد، مسئلۀ اصلي اين پژوهش است.هدف پژوهش: يافتن ايدههاي اصلي در معماري بومي با تمركز بر معيار اقليمي است كه قابليت تركيب با فناوري جديد را داشته، مبنايي در شكلگيري كانسپتهاي معاصر باشد و راه را براي رسيدن به معماري پايدار بگشايد. امكان يافتن خوانشهاي مختلف از متن معماري بومي منتهي به آفرينش زباني جديد مبتني بر ارجاع مستقيم يا برداشتي نشانهشناسانه (سمبوليك) از متن نيز از جمله سؤالاتي است كه يافتن پاسخ آن در مسير رسيدن به هدف اهميتي ويژه دارد. روش پژوهش: در اين مطالعه روشي تركيبي از تحقيق تفسيريتاريخي و تحقيق كيفي بهكار گرفته و در بررسي نمونههاي مورد مطالعه از مطالعۀ كتابخانهاي استفاده شد. در بخش پاياني نيز از روش تطبيقي در بررسي شباهتها و تمايزات نمونهها بهره گرفته شد.نتيجهگيري: نتايج حاكي از آن است كه معماران معاصر، با شناخت ويژگيهاي اصلي معماري بوميسنتي، نقشي ويژه در شكلگيري زباني و محتوايي معماري پايدار معاصر داشتهاند. در اكثر نمونههاي مورد بررسي، الگوهاي اوليۀ معماري بومي و سنتي دچار دگرگوني اساسي در زمينۀ فرم و كاركرد در روند انتقالي شده و در بسياري از موارد در كنار پاسخگويي به مسائل اقليمي از ويژگيهاي نشانهشناسانۀ معطوف به بيان سمبوليك برخوردار شدهاند و اين امر به نوعي پايداري فرهنگي در كنار پايداري محيطي منجر شده است. در سطحي ديگر، تركيب تكنولوژي پيشرفته با محتواي بومي و سنتي در برخي نمونهها، امكان تجلي روح زمانه و بياني نوگرايانه از كانسپت سنتي را بهوجود آورده است.