ارتباط تمركز مشتري و اجتناب مالياتي با نقش تعديل كننده توانايي مديران

Relationship Customer Concentration and Tax Avoidance by the Moderating Role of Managers Ability

شركت هاي داراي تمركز مشتري عمده به دليل ريسك تجاري بالا (ريسك از دست دادن مشتريان عمده)، نيازمند نگهداشت وجه نقد اضافي هستند. اجتناب مالياتي مي تواند جريان خروجي وجوه نقد را كاهش دهد و براي شركت وجوه نقد اضافي ايجاد كند. هدف اصلي اين پژوهش بررسي ارتباط ميان تمركز بر مشتريان عمده و اجتناب مالياتي در شركت هاي پذيرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران و با بررسي نقش تعديل كننده توانايي مديريت است. براي اندازه گيري اجتناب مالياتي (نرخ موثر مالياتي) از نسبت هزينه ماليات ابرازي به سود خالص قبل از كسر ماليات، براي تمركز مشتري از نسبت فروش هاي عمده (فروش هاي بالاي 10 درصد) و براي اندازه گيري متغير توانايي مديران از مدل دمرجيان و همكاران (2012) استفاده شده است. اين پژوهش، از نوع شبه تجربي و پس رويدادي در حوزه تحقيقات اثباتي حسابداري بوده وكاربردي است. براي آزمون فرضيه هاي تحقيق از مدل رگرسيون خطي تابلويي استفاده گرديده است. براي آزمون فرضيه هاي تحقيق از مدل رگرسيون خطي تابلويي استفاده گرديده است. جامعه آماري اين پژوهش شامل 130 شركت انتخاب شده با كمك فرمول كوكران در بورس اوراق بهادار تهران و طي بازه زماني 1390 الي 1395 بوده است. نتايج حاصل از آزمون هاي آماري فرضيه اول نشان داد كه بين تمركز مشتري و اجتناب مالياتي رابطه منفي و معني داري وجود دارد. به عبارتي، در شركت هاي با مشتري عمده، نرخ موثر مالياتي بالاتر و اجتناب از پرداخت ماليات پايين تر بوده است. همچنين، نتايج پژوهش نشان داد كه توانايي مديران به عنوان يك متغير تعديل كننده، ارتباط بين تمركز مشتري و اجتناب مالياتي را تضعيف مي كند.

Companies with a major customer concentration due to high business risk (risk of losing major customers) require additional cash holdings. A tax avoidance can reduce the cash outflow and create additional cash for the company. The main objective of this research is to investigate the relationship between concentration on major customers and tax evasion in companies admitted to the Tehran Stock Exchange. To measure tax evasion (effective tax rate) , the ratio of the tax expense tax to net profit before deduction of tax, for the customer concentration on the ratio of major sales (sales above 10%) , and for measuring the variable power of managers from the model of Damirian et al. (2012) has been used. This research is a quasi-experimental and post-event type in the field of accounting proof research and is a kind of applied research. Linear regression model has been used to test the research hypotheses. The research community is included 130 companies selected by Cochran formula in the Tehran Stock Exchange during the period 2011 to 2016. The results of statistical tests of the first hypothesis showed that there is a negative and significant relationship between customer concentration and tax avoidance. In other words, in major customer companies, higher effective tax rates and tax avoidance have been lower. Also, the results of the study showed that the managers power as a moderating variable, weakens the relationship between customer concentration and tax avoidance.