شماره ركورد :
1183202
عنوان مقاله :
اندوه سورچي
پديد آورندگان :
استپانيان، سروژ محقق و مترجم
تعداد صفحه :
4
از صفحه :
34
از صفحه (ادامه) :
0
تا صفحه :
37
تا صفحه(ادامه) :
0
كليدواژه :
رشد معلم , آنتوان چخوف , متون كلاسيك , داستان
چكيده فارسي :
با قصه نمي‌توان رفع گرسنگي و تشنگي كرد. قصه چيزي به حساب پس‌انداز آدم اضافه نمي‌كند. اما با قصه مي‌شود رشد و ارتقا يافت. قصه‌ها و افسانه‌هاي مردمي بي‌استثنا چنين نقشي در رشد انسان‌ها دارند، چرا كه با خرد و تخيل و تجربه جمعي صيقل يافته و جلا داده شده‌اند. داستان امروزي ادامه همان قصه‌هاي ديروزي است كه انسان‌ها دور آتش براي هم تعريف و شب‌هاي تاريك و ظلماني خود را روشن مي‌كردند. داستان امروزي، اگر داستان به معني درست كلمه باشد، داستان كشف و شهود است. داستان همدلي و همدردي با آدم‌هاي تنها و زخم‌خورده است. اندوه چخوف چنين داستاني است. چنين تنهايي و اندوه هولناكي را در متون كلاسيك فارسي هم مي‌توان سراغ كرد كه ما معلم‌ها شايد كمتر قدرش را دانسته و حقشان را ادا كرده‌ايم. مي‌گويند احمدك نامي عاشق شده بود و كسي را نمي‌يافت كه از رنج و حرمانش براي او بگويد. رفت بازار و كارگري را اجير كرد و آورد خانه. دستمزدش را داد و خوردني پيش او نهاد. گفت، من اكنون از درد و فراقم مي‌گويم، تو فقط سر تكان بده. با هم داستان «اندوه سورچي» آنتوان چخوف را مي‌خوانيم كه شباهت غريبي با عاشق تنهاي متون فارسي ما دارد /داوود غفارزادگان
سال انتشار :
1397
عنوان نشريه :
رشد معلم
فايل PDF :
8224404
لينک به اين مدرک :
بازگشت