چكيده فارسي :
حتماً شما هم اين را زياد شنيدهايد كه معمولاً در يك مسابقه يا مراسم فرهنگي مجري از كسي ميپرسد: «آخرين كتابي كه خواندهايد، چه كتابي بوده است؟» ولي هيچوقت پرسيده نميشود كه: «آخرين مقالهاي كه خواندهايد چيست؟» اين نشان ميدهد كه هنوز در ميان كتابخوانهاي ما، مگر اندك، مقاله خواندن به سنت يا فرهنگ تبديل نشده و ارزش خود را به دست نياورده است. پس شما حق داريد اگر با ديدن عنوان بالاي اين نوشته بگوييد در اين وانفساي كتاب نخواندن يا فقر كتابخواني، نويسنده اين مطلب ميخواهد فاتحه همين مقدار كتابخواني را هم بخواند و عطاي آن را به لقاي مقالهخواني ببخشد! اما چنين نيست و بنده چنين قصدي ندارم. برعكس، ميخواهم بگويم كه كتاب به جاي خود، اما مقاله خواندن بيشتر ميتواند افق ديد و نگاه مردم را نسبت به وضعيت خود و پيرامون خود ارتقا دهد و بر آنها تأثير بگذارد. بهويژه اگر اين خوانندگان معلمان باشند؛ كه طبعاً اين خواندن آنها بر دانشآموزان هم مستقيم يا غيرمستقيم تأثير خواهد گذاشت. اما اول ببينيم مقاله و جايگاه آن در نوشتن چيست. مقالهنويسي شيوهاي در نوشتن يا نوعي از نوشتار است كه از رهگذر تعليموتربيت نوين به جامعه ما رسيده است. بنابراين، تاريخچه آن به عصر مشروطه باز ميگردد. پيش از آن البته ما خود به نحوي مقالهنويسي داشتيم و پارهاي از علما و دانشمندان، در حوزهاي محدود، صرفنظر از تأليف كتاب، پارهاي از آثار خود را در صفحاتي كمتر به نام رساله يا جزوه يا كُرّاسه مينوشتند. اما در آن زمان، هم به خاطر نبودن صنعت چاپ و هم بيسوادي عمومي، اين رسالهها در تعدادي محدود يا معدود نوشته ميشدند و تنها به دست خواص ميرسيدند. لذا تأثير فراگير و عمومي نداشتند. اما وقتي چاپ آمد و نوشتن براي عموم مردم نيز طرفداران و خواهندگاني يافت، و بهويژه مطبوعات و روزنامهها هم به ميدان آمدند، مقالهنويسي هم باب شد و جايگاه مهمي پيدا كرد و نويسندگان بزرگ و حتي فضلا و طلاب حوزههاي علميه، به آن اقبال نشان دادند. مقالهنويس شدند و مجلات پر از مقاله خود را منتشر كردند. اما مقاله چيست؟