چكيده فارسي :
چالشهاي يادگيري، بازنگري در شيوه آموزش و محتواي كتابهاي درسي موضوع تازهاي نيست و سالهاست كه مورد توجه برنامهريزان و متخصصان تعليموتربيت بوده است. اين در حالي است كه ارائه محتوا در قالب آموزشهاي متنوع و شكلگيري مدارس مختلف، همچنان نتوانسته است مدرسه را براي دانشآموزان به محيطي جذاب و مفيد تبديل كند. بحث كتابهاي درسي، محيط آموزشي، معيشت معلمان و نحوه تعامل با خانوادهها از جمله مسائل مهمي است كه ضعف در برنامهريزي براي هر كدام از آنها ميتواند بر ساير مسائل آموزشي هم تأثير بگذارد. از جمله انتقاداتي كه تاكنون به نظام آموزشي كشور وارد شده است، ميتوان به حجم بالاي كتابهاي درسي، جذاب نبودن محيط مدرسه و كلاس، برخورد نامناسب برخي از معلمان، شروع كلاسها در صبح زود، آموزش در فضايي پر از فشار رواني، بيتوجهي به مهارتهاي زندگي و برخورد يكسان با دانشآموزان بدون در نظر گرفتن تفاوتهاي فردي اشاره كرد. به دنبال مطرح شدن چنين مواردي بود كه برخي از والدين تصميم گرفتند نظام آموزشي فرزندان خود را مطابق با باورهاي علمي و گاه ارزشي خويش دنبال كنند و به زعم خود آيندهاي روشنتر براي كودكانشان بيافرينند. به اين ترتيب، روشهايي آموزشي چون تحصيل در خانه1، تحصيل بدون مدرسه2 و يا مدرسه زدايي3 در راستاي پاسخ به چالشهاي موجود شكل گرفتند و برخي خانوادهها آنها را دنبال كردند. در اين مطالعه قصد داريم با مروري بر مفاهيم اين روشهاي آموزشي، برخي مزايا، معايب و نتايج تحقيقات صورت گرفته را بيان كنيم تا علاقهمندان به تغيير روش آموزشي، با آگاهي بيشتري چنين مسيري را دنبال كنند.