شماره ركورد :
1184695
عنوان مقاله :
شرافت انسان و هويت شخصي علت ناكامي رويكردهاي عمل‌گرايانه
پديد آورندگان :
كانزيان ، كريسشن دانشگاه اينسبروك - دپارتمان فلسفه مسيحي
از صفحه :
159
تا صفحه :
176
كليدواژه :
منزلت انسان , هويت شخصي , اعلاميه حقوق بشر سازمان ملل , قانون اساسي.
چكيده فارسي :
در سراسر اتحاديه اروپا مفهوم « منزلت انسان» نقش مهمي در مباحثات مربوط به حقوق بشر ايفا مي كند. يك دليل عمده اين امر بيانيه حقوق بشر سازمان ملل است كه در آن صراحتاً « منزلت انسان» ذكر گرديده است. دليل ديگر اين است كه اشاره به منزلت انسان در متون قانون اساسي جمهوري فدرال آلمان كه در آن حقوق بشر معرفي گرديده، نكته اي ضروري است. بحث منزلت انسان مبحثي ميان رشته اي است اما تمركز آن خصوصاً بر روي اخلاق اجتماعي و عملي است: « ما بايد به گونه اي [درست] با انسانها رفتار كنيم، چرا كه آنها داراي منزلت خاصي هستند». «تمام انسانها حقوق خاصي دارند، چرا كه آنها موضوع منزلت انسان هستند». اما «منزلت انسان» واقعاً به چه معنايي است و چگونه مي توان آن را به لحاظ نظري توضيح داد؟ من در مقاله خود نمي توانم پيرامون مسئلة مبناي نظري منزلت انسان بطور كلي بحث نمايم. اما، قصد دارم در مورد يك راه (امروزه بسيار مؤثر) در رسيدن به حل مسئله يافتن مبنايي براي منزلت انسان بحث نمايم. اين رويكردها ريشه در فلسفه نوين آلمان داشته و مي توان آنها را « رويكردهاي عمل گرايانه» ناميد. من در بحث خود پيرامون رويكردهاي عمل گرايانه در سه مرحله پيش خواهم رفت. 1) نخست، تلاش خواهم نمود فرض كلي تمام رويكردهاي عمل گرايانه را روشن سازم: معناي اين ايده در فايده عملي آن نهفته است. به عبارت ديگر: منزلت انساني را بايد (بدون توجيه بيشتر) پذيرفت زيرا پذيرش آن مفيد است مثلاً براي همزيستي افراد در يك جامعه و براي وجود همزمان جوامع و تمدن هاي مختلف. (در مرحله اول همچنين بين انواع مختلف رويكردهاي عمل گرا تمايز قائل خواهم شد.) 2) در مرحله دوم من تلاش مي نمايم كه انگيزه هاي فلسفي را براي پذيرش يك ديدگاه عمل گرا نشان دهم. من مي خواهم خاطر نشان سازم كه اين انگيزه ها تقريباً به طور كامل منفي هستند: نويسندگان در نظريه خود در مورد منزلت انسان عمل گرا هستند زيرا امكان تلاش براي مثبت نمودن زمينه هاي آن را انكار مي نمايند. مباني متافيزيكي (الهياتي) كار آمد نيستند زيرا (به گفته عمل گرايان) اين مباني «خارق العاده» بوده و« مورد قبول همگان نيستند». اين مطلب (به گفته عمل گرايان) در مورد ديدگاههايي كه تلاش مي نمايند زمينه منزلت خاص انسانها را در برخي قابليت هاي خود مثلاً در قابليت هاي  عقلاني و اختياري خود قرار دهند. دليل اين امر وجود انسانهايي است كه فاقد اين قابليت ها هستند و به گفته آنها، وجود غير انسانهايي كه داراي اين قابليت ها هستند. اما منزلت انسان بايد متعلق به همه انسانها و تنها متعلق به انسانها باشد. 3) مرحله سوم كار من ارزيابي نقادانه اي از رويكردهاي عمل گراست. به نظر من عمل گرايي در چار چوب مبحث منزلت انسان به سه دليل به شكست مي انجامد: الف) استدلال هايي كه عمل گرايان عليه ساير رويكردها ارائه مي كنند، مربوط به ديدگاه خودشان هم مي باشد. ب) عمل گرايي به ايده اي از منزلت انسان منتهي مي شود كه براي آن دسته از اهداف نظري كه ايده مذكور براي آن عرضه گرديده، بيش از حد ضعيف است. ج) يك مفهوم داراي مبناي عمل گرايانه از منزلت انسان آنقدر مبهم است كه نمي تواند نقش بايسته خود را ايفا نمايد: [يعني] چنين ايده اي كاملاً بي فايده است. نهايتاً، من مي خواهم تناسب ردّ رويكردهاي عمل گرايانه را براي نظرية سازندة ديگري از منزلت انسان خاطر نشان نمايم.
عنوان نشريه :
حقوق بشر
عنوان نشريه :
حقوق بشر
لينک به اين مدرک :
بازگشت