جايگاه هوش اخلاقي در مديريت اعتماد سازماني

زمينه: هوش اخلاقي يكي از ابعاد هوش است كه مي‌تواند چارچوبي براي عملكرد صحيح انسان فراهم آورد. هدف پژوهش حاضر بررسي جايگاه هوش اخلاقي در مديريت اعتماد سازماني مؤسسات اعتباري است. روش: تحقيق از بُعد هدف، توسعه‌ايكاربردي و از لحاظ روش آميخته (كيفي كمي) مي‌باشد. جامعه آماري در بخش كيفي شامل كليه‌ي خبرگان و متخصصين علوم مديريتي و مديران ارشد بانكي بوده كه 25 نفر از آنها به‌صورت روش نمونه‌گيري غيراحتمالي (هدفدار و قضاوتي) انتخاب گرديدند. در بخش كمّي نمونه آماري336 نفر شامل كليه‌ي كاركنان مؤسسات مالي و اعتباري خراسان رضوي كه به روش نمونه گيري خوشه اي دو مرحله‌ي انتخاب شدند. ابزار اصلي تحقيق پرسشنامه بوده كه روايي آن به صورت صوري و با استفاده از تحليل عاملي اكتشافي و پايايي آن با ضريب آلفاي كرونباخ مورد بررسي قرار گرفت. مقدار اين ضريب براي هوش اخلاقي 0.83 حاصل گرديد. داده هاي جمع آوري شده به وسيله تحليل هاي عاملي اكتشافي و تاييدي و معادلات ساختاري مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت. يافته ها: يافته‌هاي اين تحقيق نشان مي‌دهد كه هوش اخلاقي در مؤسسات مالي و اعتباري خراسان رضوي از هفت مؤلفه‌ تشكيل مي‌گردد. همچنين هوش اخلاقي به ميزان 79% در تبيين واريانس مديريت اعتماد سازماني نقش دارد. نتيجه گيري: يكي از عوامل تأثيرگذار بر روي اعتمادسازي مديران، هوش اخلاقي آنان است. بر اين اساس پيشنهادهاي كاربردي براي راهنمايي مديران و مسئولان سازماني ارائه مي گردد.