تحليل و تبيين تاثير مولفه هاي مديريتي، ساختاري و نگرشي فرهنگ برتوليد علوم انساني در دانشگاه اسلامي: بررسي وضع موجود در دانشگاه پيام نور

هدف پژوهش حاضر، تحليل و تبيين مؤلفه‌هاي فرهنگي (مديريتي، ساختاري و نگرشي) مؤثر بر توليد علوم انساني در دانشگاه اسلامي است. از آنجا كه حيات نظام‌هاي دانشگاهي در گرو خلق، تكامل و تحول علمي است و ارتباط ناگسستني علوم انساني با عوامل فرهنگي، توليد اين علوم را با پيچيدگي و دشواري همراه ساخته، ازاين‌رو در پژوهش حاضر با روش آميخته تأييدي به تحليل و تبيين مؤلفه‌هاي فرهنگي (مديريتي، ساختاري و نگرشي) مؤثر بر توليد علوم انساني در دانشگاه اسلامي پرداخته شده است. در بخش كيفي از نظريه داده‌بنياد و در بخش كمي از روش پيمايشي استفاده شده است. داده‌ها در بخش كيفي با استفاده از مصاحبه عميق با 20 نفر از خبرگان مطالعات كلان علوم انساني در دانشگاه خوارزمي تهران و دانشگاه اصفهان و در بخش كمي به‌منظور بررسي وضع موجود در دانشگاه پيام‌نور به كمك 190 نفر از اعضاي هيئت‌علمي رشته‌هاي علوم انساني دانشگاه پيام‌نور استان اصفهان و چهارمحال و بختياري جمع‌آوري شده است. روايي محتوايي سؤالات مصاحبه و پرسش‌نامه توسط صاحب‌نظران و روايي همزمان پرسش‌نامه با ضرايب همبستگي در آزمون هم‌تراز مورد تأييد واقع شده است. همچنين پايايي سؤالات مصاحبه به‌كمك ضريب توافق (06/90) و پايايي پرسش‌نامه با آلفاي كرونباخ (89/.) تأييد شده است. يافته‌هاي حاصل از مطالعات اسنادي و كيفي با روش داده‌بنياد حاكي از تأثير سه مؤلفه اصلي ساختاري، نگرشي و مديريتي و 55 زيرمؤلفه فرهنگي بر توليد علوم انساني در آموزش عالي است كه به‌منظور بررسي وضعيت موجود در دانشگاه پيام‌نور مورد آزمون واقع شده است. نتايج ماتريس همبستگي، ضريب تعيين و ميزانF، نشانگر همپوشي و قدرت تبيين بالاي اين سه زيرمؤلفه فرهنگي با متغير ملاك هستند. در اين بين مؤلفه نگرش فرهنگي بيشترين سهم و مؤلفه مديريت فرهنگي كمترين سهم را در تبيين متغير توليد علوم انساني در دانشگاه پيام‌نور دارا هستند.