شماره ركورد :
1185710
عنوان مقاله :
تأثير و اهميت فرهنگ در مكاتب نئوكلاسيك و نهادگريي جديد
پديد آورندگان :
خيري دوست لنگرودي ، زهرا دانشگاه علامه طباطبايي , مومني ، فرشاد دانشگاه علامه طباطبايي - دانشكده اقتصاد , خادم عليزاده ، امير دانشگاه علامه طباطبايي - دانشكده اقتصاد
از صفحه :
53
تا صفحه :
77
كليدواژه :
فرهنگ , نهادهاي غيررسمي , مكتب نئوكلاسيك , مكتب نهادي جديد , تحولات اقتصادي , توسعه اقتصادي , داگلاس نورث
چكيده فارسي :
فهم فرآيند تحول اقتصادي مستلزم ارائه تحليل‌هاي جامع و واقع‌گرايانه در خصوص پديده‌هاي اقتصادي و در نظر داشتن پيچيدگي‌هاي رفتار انسان و جامعه انساني، يعني فهم نهادها است. در اين راستا مقاله حاضر با روشي اسنادي و با رويكردي تطبيقي به مقايسه دو مكتب نئوكلاسيك و نهادي جديد در فهم و مدل‌سازي يكي از اين پيچيدگي‌ها، يعني نهادهاي غيررسمي (فرهنگ) مي‌پردازد. ديونگ (1390) معتقد است فرهنگ در اقتصاد نئوكلاسيك به‌عنوان منبعي براي ترجيحات يا محدوديت‌ها مدل‌سازي شده است كه از آن به‌عنوان مدل نئوكلاسيكي فرهنگ ياد مي‌شود. وي معتقد است نهادگرايان فرهنگ را به‌مثابه محدوديت‌ها لحاظ كرده‌اند. مقاله حاضر بارد نظر ديونگ اشكالات روش‌شناختي چون برون‌زا بودن ترجيحات و فرض عقلانيت كامل را به مدل نئوكلاسيكي فرهنگ وارد مي‌كند. همچنين اين مقاله با مطالعه ديدگاه‌هاي نهادگرايان جديد و استخراج ديدگاه آنها در ارتباط فرهنگ و اقتصاد، اولاً به تفكيك مطالعات در سطوح خرد و توسعه مي‌پردازد، در ثاني با استخراج مباحث مربوط به فرهنگ از ديدگاه‌هاي داگلاس نورث مدلي مفهومي براي آن ارائه مي‌كند، در ثالث اثبات مي‌كند كه علي‌رغم تمايزات ظاهري، مي‌توان رويكرد واحدي ميان پيروان مكتب نهادگراي جديد مشاهده نمود و درنهايت نقاط قوت مكتب نهادي جديد را در حل مشكلات مدل نئوكلاسيكي و فهم بهتر تحولات اقتصادي بيان مي‌كند. همچنين اين مقاله به مقايسه دو مكتب مي‌پردازد. مهم‌ترين تفاوت آن است كه فرهنگ در اقتصاد نئوكلاسيك يك عامل برون‌زاست ولي در اقتصاد نهادي با عنوان نهادهاي غيررسمي وارد تحليل‌ها مي‌شود و لذا نقطه قوتي در ارائه تحليل‌هاي بهتر است. در پايان دلالت‌هاي سياست‌گذاري اين دو رويكرد بيان مي‌شود.
عنوان نشريه :
اقتصاد و بانكداري اسلامي
عنوان نشريه :
اقتصاد و بانكداري اسلامي
لينک به اين مدرک :
بازگشت