عنوان مقاله :
نسبتهاي بيناهنري، بينامتوني و تطبيقي (مقارنهاي) در شعر «خوانديدني»
پديد آورندگان :
دادخواه تهراني ، مهدي دانشگاه علامه طباطبائي
كليدواژه :
ادبيات تطبيقي , «خوانديدني» , شعر معاصر ايران , گيوم آپولينر , مهرداد فلاح
چكيده فارسي :
»خوانديدني « شعري است كه با هنرهاي تجسمي و گرافيك پيوندي جدانشدني دارد. مهرداد فلاح، شاعر معاصر، بهجاي وجه بياني/ گفتاري در اين شعر، برآن بوده است وجه نوشتاري/ اجراييِ شعر را كانون توجه خود قرار دهد. اين توجه ويژه كه از نوعي هدفمندي يا نيتمندي بيرون ميآيد، درنهايت در خود شعر و فرم اجرامحورِ آن تجلي و بروز بيروني مييابد. فلاح »خوانديدني « را »كشف مجدد نوشتار و علائم نوشتاري « در شعر دانسته است كه در فرايند خواندن و ديدن شعر، به شعر »صحنهاي « تبديل ميشود. به عبارت ديگر، برهمكنش زبان و تصوير طي مناسباتي پيشانديشيده، اجراي نهايي شعر را بر كاغذ يا صفحۀ نوري رقم ميزند. فرض بنيادين مقالۀ حاضر اين است كه ايدۀ اوليۀ شعر »خوانديدني « تحت تأثير شعر جهاني و بهويژه شاعري همچون گيوم آپولينر بوده كه به شكل نوشتاري شعر و هنرهايي همچون نقاشي و سبك كوبيسم توجهي ويژه داشته است. گذشته از اين، اگر در شعر كلاسيك فارسي بنگريم، برخي از شگردهاي شعر »خوانديدني « در صنعت توشيح مسبوق به سابقه است. در اين مقاله، نسبتهاي هنري، بينامتونيِ تأثيري و تطبيقياي كه منجر به شكلگيري ايدۀ شعر »خوانديدني « در ذهن مهرداد فلاح گرديده، تحليل و روشن شده است كه فرايند خواندن و ديدن در هر دو قطب شاعر/ خواننده چگونه است و شعر در چه فرايندي خوانده و ديده (خوانديده) ميشود.