شماره ركورد :
1186679
عنوان مقاله :
بررسي الگوي عملگرهاي روايت‌شناختي پسامدرن آثار پوچ‌نما در مقايسه با الگوي عملگرهاي گِرِمس
پديد آورندگان :
لطفي ، مرضيه دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم و تحقيقات تهران , آقا گل زاده ، فردوس دانشگاه تربيت مدرس , مدرسي ، بهرام دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران مركزي , عامري ، حيات دانشگاه تربيت مدرس
از صفحه :
135
تا صفحه :
167
كليدواژه :
روايت‌شناسي , زبان‌شناسي و ادبيات , ساموئل بكت , عملگرهاي گِرِمس , گفتمان ادبي , مؤلفه-هاي پوچ‌نمايي , هارولد پينتر
چكيده فارسي :
عنوان آثار پو چ نما عناصري ازقبيل بازي هاي زباني، كليشه هاي اغراق آميز، تكرار، تركيبات بي‌ربط و حتي عبارات ابتكاري را به‌دنبال دارد كه از زبان شخصيت هايي بيان مي شود كه معمولاً در تراژدي‌كمدي اسير شرايط جبري و فشارهاي ناخوشايند ناخودآگاه‌اند. آخر بازي و در انتظار گودو دو نمايش‌نامه پوچ نماي ساموئل بكت است كه مسئله محوري آن‌ها، توانايي ها و ناتواني هاي زباني است. در اين دو اثر، زبان هرگز به‌عنوان ابزاري براي ارتباط مستقيم به‌كار نمي رود يا همچون پرده اي درنظر گرفته نمي شود كه فرد بتواند حركات تاريك ذهني شخص را بر آن مشاهده كند؛ بلكه تمامي قابليت هاي نحوي، دستوري، و به‌ويژه قابليت هاي بينامتنيِ زبان به‌كار گرفته مي شود تا خواننده بداند كه وابستگي ما به زبان تا چه حد است و به چه ميزان به مراقبت دربرابر قواعد تحميلي زبان نيازمنديم. در نمايش‌نامه اتاق، هارولد پينتر با به‌كارگيري اغراق، كليشه، تكرار، مكث و سكوت در كنار ديالوگ هاي معمولي، مكتب فكري پوچ نمايي را به خواننده منتقل مي كند. ويرخيليو پينيرا نيز در نمايش‌نامه هواي سرد با استفاده از المان هاي پوچ نمايي،درماندگي، افسردگي و سرگشتگي را درنهايت به پوچي ختم مي شود، به‌تصوير درآورده است. درنهايت صادق هدايت در رمان بوف كور، مانند ديگر نويسندگان نام‌برده، پوچ نمايي را ارائه كرده است. تحقيق حاضر از آن جهت كه به تحليل آثار پوچ نما از نگاه روايت شناختي مي پردازد، حائز اهميت است. بسياري از پژوهش هاي انجام‌شده در اين زمينه بُعد روايت شناختي و زبان شناختي را در تحليل اين‌گونه آثار لحاظ نكرده و بيشتر به جنبه هاي ديگر ازجمله فلسفي پرداخته اند. نگارندگان در اين پژوهش توصيفي ـ تحليلي، ساختار روايت شناختي اين پنج اثر پوچ نما را بررسي و تحليل كرده‌اند تا عملگرهاي روايت‌شناختي را در اين آثار شناسايي كنند. ضرورت تحقيق نيز ارائه عملگرهاي روايي براي شناسايي آثار پوچ نماست. نويسندگان با مقايسه و بررسي عملگر هاي گِرِمس (1966)، كنشگرهاي روايت شناختي را براي شناخت آثار پوچ نما ارائه داده اند. گِرِمس شش عملگر در روايت‌شناسي آثار ساخت‌گرا پيشنهاد داده و نگارندگان با تحليل مقايسه اي عملگرهاي وي در الگوي پيشنهادي‌اش، الگويي درباره شناختن عملگرهاي پوچ نمايي ارائه كرده و به اين نتيجه رسيده‌اند كه فاعل كه يكي از عملگرهاي پيشنهادي گِرِمس است، همواره دارد رنج مي‌كشد؛ از اين رو مفهوم فاعل گِرِمس با مفهوم فاعل اثر پوچ نما منطبق نيست. هدف در آثار پوچ نما محقق نمي شود و شخصيت ها با ناكامي مواجه‌اند. از ياريگر به مفهومي كه گِرِمس بيان كرده، اثري نيست و شخصيت ها به‌ناچار از تكرار جهت گذران وقت كمك مي گيرند و اَبَرياريگري كه با قدرت مافوق طبيعي به ياري شخصيت ها بشتابد، هرگز در آثار پوچ نما ظاهر نمي شود. در اين آثار، شخصيت ها از هيچ چيزي نفع نمي برند؛ بلكه همواره درد مشترك دارند و آن، تنهايي و انزواست. المان هاي تكرار، قدرت، درد مشترك و ناكامي، مكمل ديگر عملگرهاي پيشنهادي در آثار پوچ نماست.
عنوان نشريه :
نقد ادبي‌
عنوان نشريه :
نقد ادبي‌
لينک به اين مدرک :
بازگشت