پرسش باز مور و هنجارمندي اخلاقي؛ نقد پل بلومفيلد

مور (1903) در استدلال پرسش باز ادعا مي‌كند كه مفهوم «خوب» را نمي‌توان بر اساس مفاهيم ديگر اعم از مفاهيم طبيعي و غير طبيعي تعريف كرد. پل بلومفيلد (2006) به تبعيت از داروال-گيبارد-ريلتن (1992) تقليل ناپذيري مفهوم خوب را مبتني بر هنجارمند بودن اين مفهوم تبيين نموده است. بر اساس اين ايده، مفهومِ «خوبي» بر خلاف مفاهيم ديگري كه معمولاً در تعريف خوبي بيان مي‌گردد، مثل مفهومِ «لذت بخش بودن»، ويژگيِ راهبر كنش بودن را داراست. افزون بر اين بلومفيلد هنجارمندي مفهوم خوب را قابل قياس و شبيه به هنجارمندي معناشناختي مي‌داند. مطابق استدلال پيروي از قاعده‌ ويتگنشتاين معنا هنجارمند است به اين اعتبار كه معاني الفاظ واجد خصيصۀ راهبري كنش هستند و به بيان ديگر معاني واژگان كاربست آنها را در زبان به نحوي هنجاري مقيّد مي‌كند. هدف اصليِ ما در اين مقاله بررسي ادعاي بلومفيلد و مقايسه هنجارمندي در حوزۀ اخلاق با هنجارمندي معناشناختي است. بدين منظور ابتدا به ايضاح استدلال پرسش باز مور و سپس به توضيح هنجارمندي معناشناختي خواهيم پرداخت. پس از آن برهان بلومفيلد را بازتقرير خواهيم كرد و در پايان استدلال خواهيم كرد كه بر خلاف نظر او هنجارمندي در حوزۀ اخلاق با هنجارمندي معناشناختي شباهت ندارد.